responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 191

طرفداران اين مكتب كه به نام آرائيون، اصحاب الرأى، اهل الرأى معروف‌اند به نصوصى متمسّك شدند كه بايد گفت نصوص مكتب مخالف نيرومندتر است. بنا به گفته «ابن قيّم» امام مالك در آخر عمر از اين مكتب انشعاب كرد و از «رأى» بيزارى جست. مخالفان مكتب آرائيون عبارت‌اند از: 1.

ظاهريه؛ 2. حنابله؛ 3. اماميه (اعم از اخبارى و اصولى).

عبد الوهاب شعرانى فقيه قرن دهم هجرى در كتاب الميزان خود پيشوايان مذهب اربعه را مخالف «رأى» قلمداد كرده است. [1]

ادلّه اصحاب رأى: گوياترين آيه‌اى كه به آن استدلال شده آيه 105 سوره مباركه نساء است آنجا كه مى‌فرمايد: ما كتاب و قرآن را به حقّ بر تو نازل كرديم تا بين مردم آن‌گونه كه خدا به تو نشان داده حكم كنى. [2] در جواب بايد گفت درست است كه اين آيه به پيامبر (ص) خطاب مى‌كند امّا به يقين پيامبر به آنچه كه در قرآن آمده بين امّت داورى مى‌كرده است، نه رأى شخصى. (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌. سوره نجم، آيه 3 و 4). آيات ديگرى كه مورد استناد قرار گرفته نيز مربوط به ارزش تفكّر است و ربطى به موضوع ندارد، و امّا مهم‌ترين روايات روايت معاذ بن جبل است.

وقتى پيامبر تصميم مى‌گيرد «معاذ» را به «يمن» بفرستد، از او مى‌پرسد: موقع صدور حكم الهى چه روشى را اتخاذ مى‌كنى؟ معاذ مى‌گويد: به كتاب خدا مراجعه مى‌كنم. پيامبر مى‌پرسد: اگر نيافتى؟

عرض كرد: به سنّت رسول خدا متمسّك مى‌شوم. حضرت فرمود: اگر نيافتى چه مى‌كنى؟ عرضه داشت: اجتهاد مى‌كنم. (اجتهد رأيى) حضرت معاذ را تحسين و خدا را شكر كرد. روايت معاذ به دلايل متعدّد قابل استناد نيست زيرا: 1. حارث بن عمر در سند حديث مجهور است. در نتيجه روايت مجهوله بوده و قابل استناد نيست. [3] 2. روايت مرسله است. [4] 3. متن روايت در بعضى از نسخه‌ها دنباله‌اى دارد كه مخالف نظر اصحاب رأى خواهد بود، زيرا وقتى معاذ گفت: اجتهاد به رأى مى‌كنم.

حضرت فرمود: «چنين نكن بلكه برايم بنويس، تا جوابش را برايت بنويسم.» [5] و يا براساس نقل ديگر حضرت فرمود: قضاوت و حكم بايد از روى علم باشد. هرجا امر مشكلى پيش آمد و علم نداشتى توقّف كن تا حقّ را بفهمى، يا برايم بنويس. [6] و امّا استدلال به اجماع و قياس از آنجايى كه اين دو دليل خود پايگاه مستقلّ و قوى‌اى ندارند لذا از پرداختن به آنها خوددارى مى‌شود.


[1] . مأخذ پيشين، ص 178.

[2] . «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ.» سوره نساء، آيه 105.

[3] . الذريعة الى اصول الشريعة، ج 2، ص 773؛ الاحكام فى اصول الاحكام، ج 5، ص 773.

[4] . مرسله به روايتى گفته مى‌شود كه يك فرد با چند نفر از راويان در سلسله سند ذكر نشوند، چون ذكر نشدند در نتيجه مشخص نيست آن فردى كه حذف شده چگونه آدمى بوده؟ موثق بود يا ضعيف؟ و يا ...؟ اصول الفقه، ج 3، ص 193.

[5] . الذريعة الى اصول الشريعة، ج 2، ص 773؛ «لا اكتب الىّ اكتب اليك.»

[6] . اصول الفقه، ج 3، ص 193، «لا تقضّين و لا تفضّلن الّا بما تعلم و ان اشكل عليك امر فقف حتّى تتبيّنه او تكتب الىّ.»

نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی    جلد : 1  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست