به عبارت واضحتر: نسبت به حدوث حادثين يقين داريم لكن در متقدم و
متأخر، شاك هستيم مثلا مىدانيم پدر و فرزندى در يك حادثه رانندگى مردهاند لكن
نمىدانيم آيا اول، پدر فوت كرده تا فرزندش عنوان وارث داشته باشد يا اينكه ابتدا
پسر مرده تا پدر، عنوان وارث پيدا كند.
اينك به ترتيب در دو مقام به بيان هريك از دو قسم مذكور مىپردازيم:
مقام اول
اگر اصل حدوث حادثى مسلم باشد و آن را با اجزاء زمان، مورد لحاظ قرار
دهيم- صورت اولى كه اخيرا بيان كرديم- ابتدا بايد ببينيم در آنچه كه موضوع براى
حكم شرعى قرار گرفته چه خصوصيتى اخذ شده به عبارت ديگر: آن شىء كه حدوثش مردد است
بين اينكه صبح، حادث شده باشد يا ظهر، از نظر موضوعيت براى دليل شرعى، چه خصوصيتى
در آن اخذ شده كه مسئله، داراى صورى هست:
الف: گاهى موضوع براى اثر شرعى، عنوان «عدم» حدوث آن حادث؛
در اول صبح هست.
در فرض مذكور مىتوان استصحاب عدم جارى نمود و معنايش [1] اين است كه آن حادث،
اول صبح تحقق نداشته و فرض ما هم اين بود كه اثر بر عدم تحقق در اول صبح، مترتب
شده لذا استصحاب عدم، موضوع دليل شرعى را ثابت مىكند و مانعى براى جريانش مطرح
نيست.
ب: گاهى موضوع براى اثر شرعى، امر «وجودى» هست كه خود بر
دو گونه است:
1ممكن است موضوع
اثر شرعى، عنوان «تأخر» باشد يعنى: موضوع براى اثر