responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 551

آزادى او را فراهم كند، فلان مقدار اجر و ثواب دارد حال اگر مولا بعد از آن مباحثه به عبدش بگويد: «اعتق رقبة»، بديهى است كه آن فرمان، مربوط به عتق رقبه مؤمنه هست و قدر متيقّن در مقام تخاطب، آن را به رقبه مؤمنه سوق مى‌دهد.

سؤال: آيا در اين شرائط مى‌توان به اطلاق خطاب مولا تمسّك نمود؟

خير! زيرا اوّلين شرط تمسّك به اطلاق، اين بود كه مولا در مقام «بيان» باشد لذا مى‌گوئيم: مولائى كه در مقام بيان نيست بلكه مى‌خواهد مرادش را اجمالا بيان نمايد چگونه مى‌توان به اطلاق خطابش تمسّك كرد [1]؟ و شرط دوّم تمسّك به اطلاق، اين بود كه قرينه‌اى برخلاف نباشد و شرط سوّمش اين بود كه قدر متيقّن در مقام تخاطب هم نباشد پس اگر در مقام تخاطب، قدر متيقّنى بود، نمى‌توان گفت كلام مولا داراى اطلاق است به عبارت ديگر: اگر عبد به مولايش بگويد، شما فرموديد: «اعتق رقبة» و آن را به ايمان مقيّد ننموديد، مولا عليه او احتجاج مى‌كند كه اصل بحث ما درباره عتق رقبه مؤمنه بود.

جمع‌بندى: اگر مقدّمات سه‌گانه حكمت، تمام و كامل باشد، شيوع و سريان را استفاده مى‌كنيم و مى‌گوئيم معناى «اعتق رقبة»، عتق هر رقبه‌اى است خواه مؤمن باشد يا كافر و اين مسئله، همان مقدمات حكمت و نتيجه‌اش اطلاق‌ [2] است و اطلاقش هم به معناى شيوع و سريان است منتها نه شيوعى كه به لفظ، مربوط باشد بلكه شيوعى كه به اتكاء مقدّمات حكمت، محقّق مى‌شود.

قوله: ... و بدونها لا يكاد يكون هناك اخلال به حيث لم يكن مع انتفاء الاولى الا فى مقام الاهمال او الاجمال و مع انتفاء الثّانية ...».


[1]اطلاقى نيست تا به آن تمسك نمود- نگارنده.

[2]اگر مقصود متكلم، اطلاق نبوده او نسبت به غرض خود اخلال نموده زيرا درعين‌حال كه درصدد بيان بوده، تنبيهى به غرض خود ننموده- نتيجتا مى‌گوئيم مقصود او شياع و سريان بوده است.

نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 3  صفحه : 551
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست