نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 515
مصلحتى در نفس امر است يعنى: «نفس مأمور به» بودن به حسب ظاهر، داراى مصلحت و حكمت
است- نه به جهت اينكه مصلحت كاملى در فعل تحقق داشته باشد.
قوله: «... و من هذا
القبيل لعله [1] يكون امر
ابراهيم بذبح اسماعيل».
مثلا داستان حضرت ابراهيم عليه السّلام در مورد ذبح اسماعيل عليه
السّلام كأنّ حقيقتش اين است: بعد از امر خداوند متعال به ذبح اسماعيل شايد ابتداء
چنين تصوّر مىشده كه مصلحتى در نفس ذبح و مذبوحيّت اسماعيل تحقّق دارد لكن بعد از
آنكه نهى، صادر شد، كشف مىكنيم نفس امر به ذبح، داراى مصلحت بوده و چهبسا لازم
نبوده كه حتى حضرت ابراهيم عليه السّلام از ابتدا نسبت به آن قضيّه، آگاه باشد
زيرا قبول داريم كه انبيا داراى مقام رفيعى هستند امّا چنين نيست كه احاطه علمى
آنها مانند خداوند متعال باشد، مسلّما علومى هست كه مختصّ ذات حق مىباشد و هيچكس
را برآن مطلع ننموده، ممكن است در مسأله ذبح اسماعيل، چنين بوده كه حضرت ابراهيم
عليه السّلام هم واقعا پنداشته، امرى از ناحيه خداوند، متوجّه او هست و مصلحتى در
آن مأمور به، محقّق مىباشد، در اين صورت اگر ابراهيم عليه السّلام نسبت به آن
مسئله آگاهى نداشته باشد، جهلش مقام كمال او را تثبيت مىكند زيرا اگر او مىدانست
بعد از لحظاتى آن امر، منتفى و حكم خداوند متعال نسخ مىشود و ذبح اسماعيل عليه
السّلام تحقّق پيدا نمىكند، باتوجّه به سرانجام داستان نمىتوانستيم آن مقام
تسليم ابراهيم را نزد خداوند- و تسليم اسماعيل را براى انجام فرمان الهى- احراز
نمائيم [2].
به عبارت ديگر: مقام تسليم كه يكى از مقامات رفيع انبيا و اوليا هست
در اين مورد با
[1]اشار باداة الترجى الى المناقشات فى كونه من النسخ مثل ما
قيل: ان المراد من الذبح مقدماته بقرينة قوله تعالى «قد
صدقت
الرؤيا». ر. ك: حقائق الاصول 1/ 543.
[2]و بدانيم او از نظر مقام تسليم در مرتبه رفيعى قرار دارد.
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 3 صفحه : 515