نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 416
فافهم.
تتمّة: لا شبهة في أنّ مقدّمة المستحبّ كمقدّمة
الواجب، فتكون مستحبّة- لو قيل بالملازمة-(2).
انتزاع مىشود كه: به صلات مقيّد به طهارت، تكليف نفسى، متعلّق مىشود در نتيجه از
تعلّق تكليف نفسى به صلات مقيّد به طهارت، شرطيّت را براى طهارت انتزاع مىكنيد در
غير اين صورت، معنا ندارد كه از وجوب غيرى، شرطيّت طهارت، انتزاع شود، نفس وجوب غيرى،
متفرّع بر شرطيّت و متأخّر از شرطيّت هست، آنوقت چگونه از وجوب غيرى، شرطيّت را انتزاع
مىكنيد پس بايد شرطيّت از وجوب نفسى، انتزاع شود، فرضا دليلى مىگويد: «يجب الصّلاة
مقيّدة بالطّهارة» شما از وجوب نفسى متعلّق به صلات مقيّد به طهارت، انتزاع مىكنيد
كه: «الطّهارة شرط للصّلاة» پس معنا ندارد كه از وجوب غيرى، شرطيّت را انتزاع نمود.
«مقدّمه مستحب»
(1)- بحث مقدّمه واجب، پايان پذيرفت، مختار مصنّف
رحمه اللّه اين شد كه: حق با قائلين به ملازمه هست، بين وجوب نفسى ذى المقدّمه و وجوب
شرعى غيرى مقدّمه، ملازمه، محقّق است و بهترين دليل ايشان، مسأله مراجعه به وجدان بود
كه مشروحا بيان شد مصنف مىفرمايند:
در باب مقدّمات مستحب هم مطلب به همان كيفيّت است
يعنى: اگر كسى قائل به
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 416