نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 169
و ربما يشكل في كون الأجزاء مقدّمة
له و سابقة عليه، بأنّ المركب ليس إلا نفس الأجزاء بأسرها. و الحلّ: انّ المقدّمة هي
نفس الأجزاء بالأسر، و ذو المقدّمة هو الأجزاء بشرط الاجتماع، فيحصل المغايرة بينهما،
و بذلك ظهر أنّه لا بد في اعتبار الجزئيّة أخذ الشّيء بلا شرط، كما لا بد في اعتبار
الكلّيّة من اعتبار اشتراط الاجتماع(1).
آيا
«اجزا» عنوان مقدّميّت دارند يا نه؟
(1)- اشكال: اجزا، عنوان مقدّميّت ندارند زيرا كلمه
و عنوان مقدّمه- در بحث ما- يعنى چيزى كه سابق بر مأمور به است و اجزا، تقدّمى بر مأمور
به ندارند، اجزا، عين كل و عين مأمور به هستند فرضا اگر از ما سؤال كنند «نماز» چيست
جواب مىدهيم، عبارت از:
تكبير، ركوع، سجود و تسليم است لذا مىگوئيم اجزا
اصلا عنوان سبقت و تقدّمى نسبت به مأمور به ندارند بلكه خودشان مأمور به و به عبارت
ديگر «ذى المقدّمه» هستند.
آيا مىتوان گفت: اجزا، هم ذى المقدّمه هستند و هم
مقدّمه؟ خير، لذا مىگوئيم اجزا، عنوان مقدميّت ندارند.
جواب: لازم نيست بين ذى المقدّمه و مقدّمه، تغاير
وجودى و حقيقى باشد، لزومى ندارد كه مقدّمه، يك وجود، داشته باشد و ذى المقدّمه، وجود
ديگر، همينكه بين آن دو، تغاير اعتبارى باشد كفايت مىكند.
بين اجزا و بين مركّب- يا كل- چنين تغايرى هست: اجزائى
كه عنوان مقدّميّت دارند، بدون شرط هستند، فرضا نفس ركوع، سجود، تشهّد و تسليم، داراى
عنوان جزئيّت و مقدّميّت هستند و شرط و ضميمهاى ندارند. امّا ذى المقدّمه، عبارت است
از اجزا- مانند ركوع و سجود و ...- بهشرط انضمام و اجتماع. و شرط مذكور، «كلّ» و ذى
المقدّمه را درست مىكند پس فرق بين مقدّمه و ذى المقدّمه در باب اجزاء ماهيّت مأمور
به، به اين اعتبار است كه: اجزا، بدون شرط هستند ولى ذى المقدّمه بشرط شىء- يعنى بهشرط
انضمام هست- و لزومى ندارد كه داراى دو وجود خارجى باشند بلكه همان تغاير
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 2 صفحه : 169