نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 367
داديد «لا بشرطى» مشكلى را حل نمىكند.
إيضاح الكفاية ؛ متنج1
؛ ص367
حوم آقاى آخوند: صاحب فصول «ره» به كلام اهل معقول
توجّه ننمودهاند، آنها گفتهاند بين عالم و علم، مفهوم واحدى نيست بلكه دو مفهوم و
دو معناى واقعى مطرح است كه يك معنا قابل حمل است و معناى ديگر يعنى مبدأ قابليّت حمل
بر ذات را ندارد آنها نگفتهاند علم و عالم، يك معنا دارند همانطور كه بيان كرديم
بشرط لائى و لا بشرطى يك امر واقعى هست كه مربوط به اعتبار من و شما نيست و مقصود اهل
معقول همان است كه توضيح داديم و ...
مصنّف، مؤيّدى به نفع خود اقامه نمودهاند:
شاهد: اهل معقول، چنين تعبيرى- لا بشرطى و بشرط لائى-
در مورد ديگرى هم دارند كه: انسان، داراى اجزاى ماهوى است به نام جنس و فصل كه از آنها
به اجزاء الماهيّت تعبير مىكنند در قضيّه «الانسان حيوان ناطق» حيوان، جنس و ناطق،
فصل آن است. و همچنين انسان، داراى اجزاى خارجى به نام مادّه و صورت هست.
سؤال: چه تفاوتى بين (جنس و فصل) و بين (مادّه و
صورت) وجود دارد؟
جواب: گفتهاند جنس و فصل هر دو لا بشرط هستند امّا
مادّه و صورت هر دو بشرط لا مىباشند و مقصود اهل معقول از آن دو، همان لا بشرط و بشرطلاى
از حمل است- آنهم مربوط به واقعيّت است- شما مىتوانيد اجزاى ماهيّت را بر انسان،
حمل نموده و بگوييد «الانسان حيوان يا الانسان ناطق» و قضايا متصوّره صحيح است زيرا
جنس و فصل نسبت به حمل، لا بشرط هستند و هيچگونه اباء و امتناعى از حمل بر ماهيّت
ندارند بهخلاف اجزاى خارجيّه.
در اجزاى خارجيّه به نام مادّه و صورت نمىتوان قضيّه
حمليّه تشكيل داد و مثلا- و براى تقريب به ذهن- گفت «الانسان بدن» يا «الانسان روح»
دو قضيّه مزبور، باطل و
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 367