خلاف آنچه كه در ذهن ما بوده- و
شيوع هم داشته- رفتار نمودهايد زيرا آنچه كه در ذهن ما بوده اين است كه: موضوع علم
اصول، عبارت از ادلّه اربعه- كتاب، سنّت، عقل و اجماع- مىباشد.
مصنّف «ره»: اتّفاقا نمىتوان ادلّه اربعه را- به
هيچيك از دو تقدير كه اينك توضيح خواهيم داد- موضوع علم اصول قرار داد.
الف: موضوع علم اصول، نفس ادلّه اربعه مىباشد كه
حتّى بحث از حجّيّت آن ادلّه هم يكى از مباحث علم اصول و بحث از عوارض ذاتى موضوع است.
ب: موضوع علم اصول، ادلّه اربعه با وصف دليليّت مىباشد
و لذا آن اختلاف، باعث طرح اين سؤال شده كه آيا موضوع علم اصول، نفس كتاب، سنّت، عقل
و اجماع است يا اينكه «كتاب» مع كون وصفه حجّة موضوع علم اصول است و همچنين سنّت، عقل
و اجماع با وصف دليليّت، موضوع علم اصول هستند.
مرحوم آقاى آخوند فرمودهاند شما هريك از دو قول
مذكور را بپذيريد ما به شما اشكال خواهيم كرد و اگر اشكال ما وارد شد، نتيجهاش اين
مىشود كه نمىتوان موضوع علم اصول را ادلّه اربعه دانست و اصلا نمىتوان عنوانى براى
آن ذكر كرد بلكه مىگوئيم موضوع علم اصول، همان است كه منطبق بر موضوعات مسائلش مىشود
البتّه بعضى از بزرگان و متأخّرين، عنوان «الحجّة فى الفقه» را براى آن ذكر نمودهاند.