نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 282
لا يقال: يمكن أن يكون المراد
بالحال في العنوان زمانه، كما هو الظّاهر منه عند إطلاقه، و ادّعي أنّه الظّاهر في
المشتقّات، إمّا لدعوى الانسباق من الإطلاق، أو بمعونة قرينة الحكمة(1).
[1]- اشكال: ممكن است كه مراد از كلمه «حال» در محلّ نزاع، زمان نطق و زمان حال- كه
در مقابل ماضى و مستقبل اطلاق مىشود- باشد نه حال تلبّس و دو دليل- دو وجه- بر ادّعاى
مذكور داريم:
1- لفظ «حال» عند الاطلاق، ظهور در زمان حال و زمان
نطق دارد نه حال تلبّس.
2- تمام مشتقّات- مانند اسم فاعل و مفعول- «ظهور»
در زمان حال دارند.
سؤال: منشأ ظهور مذكور چيست؟
الف: تبادر: مشتق، عند الاطلاق منصرف به زمان حال
است يعنى وقتى مىگوئيم «زيد اكل» يا «زيد ضارب» به ذهن انسان، انسباق پيدا مىكند
كه الآن زيد، خورنده يا زننده است.
ب: مقدّمات حكمت: اگر مراد متكلّم از مشتق غير از
زمان حال بود، لازم بود كه آن را بيان كند و چون بيان ننموده پس مرادش از مشتق، زمان
حال بوده- اطلاق منطبق بر زمان حال مىشود- زيرا اگر متكلّم بخواهد، بيان كند كه «زيد
ضارب غدا يا امس» بايد كلمه امس يا غد را ذكر كند امّا در جمله «زيد ضارب الآن» نيازى
به قيد «الآن» نيست و صرف اطلاق كلام، منطبق بر زمان حال مىشود لذا مىگوئيم زمان
حال نيازى به بيان زائد ندارد به خلاف ماضى و استقبال كه محتاج به بيان زائد است بنابراين،
مقدّمات حكمت، اطلاق را ثابت مىكند و اطلاق، منطبق بر فردى مىشود كه نياز به بيان
زائد ندارد- يعنى زمان حال-
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 282