نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 255
ثانيها: قد عرفت أنّه لا وجه
لتخصيص النّزاع ببعض المشتقّات الجارية على الذّوات، إلا أنه ربما يشكل بعدم إمكان
جريانه في اسم الزّمان، لأنّ الذّات فيه و هي الزّمان بنفسه ينقضي و ينصرم، فكيف يمكن
أن يقع النّزاع في أنّ الوصف الجاري عليه حقيقة في خصوص المتلبّس بالمبدا في الحال،
أو فيما يعمّ المتلبّس به في المضي؟(1).
محلّ نزاع هست بهخلاف عناوين و مفاهيمى كه از ذات و ذاتيّات انتزاع شدهاند مانند
انسان، حيوان و ناطق.
امر دوّم
(1)- در امر اوّل براى شما مشخص شد كه وجهى ندارد
كه نزاع در باب مشتق را به بعضى از مشتقّات- اسم فاعل- اختصاص دهيم بلكه تمام مشتقّاتى
كه جرى بر ذات پيدا مىكنند به ضميمه بعضى از جوامد، داخل محلّ نزاع هستند و در پايان
امر اوّل، ضابطه مشتقّ اصولى را براى شما مشخّص كرديم امّا در مورد اسم زمان- كه يكى
از مشتقّات اصولى هست- اشكالى شده كه اينك به توضيح آن مىپردازيم:
اشكال: در غير از اسم زمان از مشتقّات اصولى، ذات،
مبدأ، متلبّس به مبدأ و منقضى عنه المبدأ تصوّر مىكنيم مثلا زيد يكى از ذوات است كه
ديروز متلبّس به ضرب بوده ولى امروز جناب زيد باقى است لكن تلبّس به ضرب از او منقضى
شده و چيزى كه تلبّس و انقضاء، نسبت به آن ملاحظه مىشود، عبارت است از مبدأ- يعنى
ضرب- و نفس ذات، همان زيد است كه ديروز و امروز باقى بوده.
امّا در اسم زمان: مثلا مىگوئيم روز عاشورا مقتل
الحسين (عليه السّلام) است. روز
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 255