نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 146
و قد انقدح بما ذكرنا تصوير النّزاع-
على ما نسب إلى الباقلاني- و ذلك بأن يكون النزاع، في أن قضيّة القرينة المضبوطة التي
لا يتعدّى عنها إلا بالأخرى- الدّالة على أجزاء المأمور به و شرائطه- هو تمام الأجزاء
و الشّرائط، أو هما في الجملة، فلا تغفل(1).
«يرمى» داراى دو نقش است امّا شما در ما نحن فيه ادّعاى بالاترى مىكنيد و مىخواهيد
بگوئيد وقتى شارع، قرينه صارفه از معناى لغوى صلات اقامه كرده ديگر لازم نيست قرينهاى
بياورد كه مقصودم صلات صحيح است.
مصنّف «ره» فرمودهاند: در صورتى اين حرف را مىپذيرم
كه ثابت شود شارع، چنين مطلبى را بناگذارى كرده، مثلا گفته باشد ايّها النّاس بدانيد
كه هرگاه من لفظ صلات را با قرينه صارفه آوردم، ديگر نيازى به قرينه معيّنه بر معناى
صحيح، لازم نيست و مراد من همان صلات صحيح است.
آرى اگر مطلب مذكور ثابت بود ما مىپذيرفتيم ولى
شما دليلى بر اين بناگذارى نداريد درحالىكه تمام مجازات هم قرينه صارفه و هم قرينه
معيّنه لازم دارند.
خلاصه: راه مذكور براى شركت منكرين حقيقت شرعيّه
در بحث صحيحى و اعمّى تصويرا و تخيّلا خوب است ولى از نظر اثبات، دليلى ندارد.
كلام باقلانى
(1)- يكى ديگر از اقوال در بحث حقيقت شرعيّه، منسوب
به باقلانى است او نظر خاصّى دارد و مىگويد:
نام کتاب : إيضاح الكفاية نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 146