اقرار بر دو قسم است:
اقرار به دَين، و اقرار به وارث.
قسم نخست: اقرار به
دَين:
اگر برخى از وارثان اقرار
كنند كه دَينى به عهده مورّث [ارث گذار] است، سخن آنها در سهم خودشان پذيرفته
مىشود و از آنها به مقدار دَينى كه به آنها مىرسيد، گرفته مىشود.
اگر ميان اقرار كنندگان
مرد عادلى وجود داشته باشد، شهادت وى در بقيه هم قبول مىشود و پس از قسم دادن
صاحب دين [/ طلبكار] از سهام ديگر وارثان نيز [بهمنظور پرداخت دين] كم مىشود
چنان كه روش شرع در موارد مشابه چنين مىباشد.
اگر همه وارثان به دَين
اقرار كنند، بسان آن است كه خود مورّث اقرار كرده است.
قسم دوم اقرار به وارث:
اگر كسى اقرار كند كه
فلانى وارث است، با چنين اقرارى نسب ثابت نمىشود مگر كسى كه به وارث بودنش اقرار
شده [/ مقرّبه] به خلاف اين نسب مشهور نباشد [كه در اين صورت علاوه بر وارث بودن،
نسب وى نيز ثابت مىشود].
فصل
اگر انسانى به دارنده يك
نسب يا سببى اقرار كند [مثلاً بگويد فلانى فرزند يا همسر من است] و وارثى نداشته
باشد و شخص مورد اقرار نيز تصديق كند، از يكديگر ارث مىبرند، ولى در صورتى كه
اقرار كننده وارث ديگرى كه «مقرّبه»
حاجب يا مزاحم اوست، داشته باشد، چنين اقرارى از وى پذيرفته نمىشود، مگر بيّنه
وجود داشته باشد يا خود وارث اعتراف كند.