در علوم حقيقى مقرر شده است كه هر ذات كه مستعد قبول فيض الهى باشد
با وجود استعداد و عدم موانع از حصول آن فيض محروم نتواند بود، و طلب فيض از كسى
ممكن باشد كه او را دو چيز معلوم بود: يكى آنكه وجود آن فيض به يقين و بىشك تجويز
داند، و ديگر آنكه داند كه وجود آن فيض در هر ذات كه باشد مقتضى كمال آن ذات بود،
و اين هر دو علم مقارن استعداد قبول آن فيض باشد در همه احوال.
و چون اين مقدمه معلوم شد و تقدير داده آمد، گوئيم: طالب كمال را بعد
از حصول استعداد، رفع[2] موانع
واجب باشد، و معظم موانع مشاغل مجازى باشد كه نفس را به التفات به ما سوى اللّه
مشغول دارند و از اقبال كلّى بر وصول به مقصد حقيقى باز دارند و شواغل حواس ظاهره
و باطنه باشند، يا ديگر قواى حيوانى يا افكار مجازى.