نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 288
را جارى ساخت.
به اميد ديدار:
تلاتر و پس از آن خارود دو روستايى هستند كه آخرين حد مملكت نزاريان
پيرو حسن صباح را تشكيل مىدهند. زيرا با رسيدن به اين دو روستا به مرزهاى شمال
غربى اين سرزمين رسيده بوديم و پس از خارود و كوههاى آن، مرزهاى سرزمين ديگرى شروع
مىشود كه امروزه به نام «اشكور»
معروف
است.
ما در اينجا، در خارود، بر روى اين چشمههاى جوشان، در قلب اين قله
مرتفع و برفراز اين دره پر آب و درخت، با گذر از سالى به سال ديگر و از قرنى به
قرن ديگر و از مردانى به مردانى ديگر و از قومى به قومى ديگر به زمانهاى گذشته دور
راه مىيابيم.
در اينجا مىخواهيم از همه اينها اطلاع حاصل كنيم و لذا از مكان حاضر
يارى مىطلبيم همچنانكه از زمان گذشته يارى طلبيديم.
اى حسن! اى صباح! من اينك در سرزمين تو هستم، در سرزمينى كه تو در
آنجا مسكن گزيدى. اينك من در اينجا در اين چمنزارها، چمنزارهاى متعلق به تو،
ميهمان تو هستم و اگر تو در حال حاضر در اين مكان حضور ندارى اما همچنان مهر تو
بر اين مكان خورده است و اين مكان حامل نام توست.
من ميهمان تو هستم و رسم ميهمان نيست كه نسبت به ميزبان خود بدرفتارى
كند. بنابراين چنانچه رفتارى كردم كه مورد پسند تو نبود و عمل تو را كه موجب شكاف
در صفوف متحد اسماعيليان شد، ناپسند شمردم و تو را از
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 288