بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد للّه رب العالمين و
صلواته على سيّدنا محمد و آله الطاهرين.
هر كه خواهد ديندار باشد، او را از دو چيز چاره نبود: يكى تولا و
ديگر تبرا، چنانكه فرمودهاند: الدين هو الحبّ فى اللّه و البغض [فى اللّه][1]، يعنى: دين دوستى است در
راه خدا و دشمنى در راه خدا. و چون برادر دينى نجيب الدين حسن، وفّقه اللّه لما
يرضيه، ازين ضعيف محمد طوسى التماس كرد كه درين باب شرحى بنويسد، و تأكيد فرمود،
چاره نديد از آنكه كلمهاى چند از سخن پيشوايان دين و معلمان اهل يقين، خصوصا معلم
وقت پادشار بزرگوار «ناصر الدنيا و الدين شهريار ايران عبد الرحيم بن ابى منصور» اعلى اللّه
امره، و حرّس ظلّه المبارك! جهت آن برادر دينى ثبت كرد.
اكنون گوييم مردم را دو قوت است كه آن دو قوت در وى از فروع و شاخهاى
نفس بهيمى است، و آن شهوت و غضب است، يعنى: آرزو و خشم، كه در ديگر جانوران نيز
اين دو قوت موجود است، و بايست و نبايست عبارت ازين دو قوت است. و لكن مردم را
نفسى ديگر است، كه ديگر جانوران را نيست، و آن را «نفس ناطقه» خوانند، يعنى: نفس گويا،
و عقلى است كه آن را بپارسى «خرد»
خوانند. و مىبايد كه نفس بهيمى كه آرزو و خشم از قوتهاى آنست، در
فرمان نفس گوياى انسانى باشد، و نفس گويا در فرمان عقل، و عقل در فرمان فرمان ده