پادشاهان قديم» براى هولاكوى مغول بنويسد و او را «پادشاه جهان ماده امن و امان»
بخواند.
بارى طوسى در اخلاق محتشمى و اخلاق ناصرى از مسائل اخلاق و اجتماع و
سياست بهويژه حكمت مدنى و حكمت منزلى كه خود در ديباچه اخلاق ناصرى ميگويد كه: «مراسم اين دو ركن به امتداد
روزگار اندراس يافته است» سخن داشته و در دومى از انديشه يونانى بيشتر بهره برده
است. افسوس كه آثار افلاطون و ارسطو دست نخورده و دگرگون ناشده به دست او نرسيده
بود و تنها از لابلاى دفترهاى فارابى و ابن سينا و مشكويه رازى مىبايستى آن
انديشههاى آزاد را ببنيد و سه دانش اخلاق و تدبير منزل و سياست را يكجا در كتاب
خود بگنجاند و آزادانه درباره آنها بينديشد و همين خود براى ما بسيار مغتنم است و
به گفته ويكنس مترجم اخلاق ناصرى به انگليسى آن بهترين دفتر گزيده اخلاقى و سياسى
است كه از دوران تاريخى ميانه ايران، اگر نگوييم كه از دوران تاريخى ميانه قلمرو
اسلامى، به دست ما رسيده است.
امام رازى اگرچه در جامع العلوم علم اخلاق و سياسات و تدبير منزل و
آداب الملوك گذارده است ولى هيچگاه نگارش او به جامعيت و روشنى اخلاق ناصرى
نميرسد.
اخلاق ناصرى به گواهى نسخههاى فراوان و چاپهاى بسيار آن و به گواهى
شروح و حواشى و تقليدها كه از آن شده است ميان مردم رواجى پيدا كرده است درست
مانند موسيقى كه با اينكه ناروا بوده است، دفترهاى بسيارى درباره آن نوشتهاند.
طهارة الاعراق و تهذيب الاخلاق مشكويه رازى كه طوسى از آن بسيار
ستوده است هم چندين نسخه دارد و هم در هند و قاهره و آستانه و تهران و بيروت از
1271 تا 1378 و پس از آن نزديك به هجده بار چاپ و به دو زبان فرانسه و انگليسى
ترجمه شده است پيداست كه دانشمندان بدان ارج بسيارى مىنهادند.
پارهاى از مسائل پيچيده و دشوار اخلاق ناصرى:
1- ارسطو در اخلاق نيقوماخوس كتاب 6 باب 3 تابند 1139 ب سطر 15 و پس از
آن (ص 332 تا 351 چاپ لوئب) گفته است كه ما در شناختن چيزها پنج افزار داريم:
هنر يا فن، دانش يا علم، تدبير و بست و گشود كارها، خرد يا حكمت،
زيركى و هوشمندى يا حدس و عقل و فهم و فطنت. خود او براى اينها واژههاى: تخنهenhkeT
، اپيستمهemetsiPE ، فرونسيسsisenorhP ، سوفياaihPoS ، نئوسsuoN آورده است.
مترجمان فرانسوى و انگليسى در برابر آنها واژههاى:
(modsiW)
essegaS, ecnedurP )egdelwonK ecitneicS( ecneicS, trA )evitiutni nosiaR(
ecnegilletni
گذاردهاند. او درباره هر يك از اينها سخن به درازا كشانده است
(ترجمه: لطفى سيد 2: 119- سلجوقى 166- تريكو 80- ص 211 چاپ بدوى)
افسوس كه ترجمه عربى كهن نسخه جامع قرويين در اينجا افتاده و اين
مطلب