يكى از آنها در تهران هست (همان مجموعه كوپرولو 1589 ورق 311 و ما
بعد) و ديگرى بعد ازين عكس گرفته خواهد شد. (مجموعه اياصوفيه 48119 از ورق 131).
ولى اين رساله از طوسى نيست و عبارتى در مقدمه آن بوده است كه از نسخه مورد
استفاده شما ساقط شده بود كه در آن اسم نويسنده آمده است. حديث را نويسنده از قول
خواجه نصير الدين نقل كرده و كتاب خود را باستناد آن حديث نوشته است:
«از مقالات خواجه جهان استاد البشر نصير الملة و الدين در ذكر فضيلت امير
المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام عن محمد بن يعقوب ...
پس بنابراين مقدمه و قياس بر اين اصل چنين گويد مؤلف اين كلمات و
محرر اين آيات محمد بن ناصر الحمزه (كذا) العلوى الرازى بىهيچ شكى از اولينان
بهترين همه خلايق پيغمبران بودند ...»[1]
شايد سر كار عالى با وسائل كه در دسترس داريد اين علوى رازى را
بتوانيد بيابيد.
من اينجا دسترس به مآخذ و منابع لازم ندارم.
در مقدمه راجع به ترجمه زبدة الحقايق بحث فرمودهايد كه نسخه آن را
نديدهايد. آنچه من بياد دارم و گمان مىكنم در نسخههاى تركيه ديدهام دو نوع
زبدة الحقايق فارسى هست كه يكى همان تمهيدات است كه باين اسم ناميدهاند و ديگرى
فارسى آن زبدة الحقايق عربيست.
بعضى از نسخ در جزء عكسهاى فيلمى دانشگاه موجود بايد باشد.
و اگر مسلم باشد كه نصير الدين طوسى زبدة را ترجمه كرده است، و اگر
نسخههاى فارسى بنام زبدة الحقايق يافت شود كه با اصل عربى مطابق آيد، بتوان
احتمال آن را داد كه همان ترجمه خواجه باشد. اما اين را هم سركار بهتر ميتوانيد
بكنيد تا بنده كه اينجا از وسائل كار دور افتادهام.
و اما اغلاط چاپى كه با آنها برخوردهام: مقدمه ص يك س اخير
نيشابورى، ص شش س 10 معينيه. ص هفت س 11 شيوه. ص نه س اخير تراويح. ص ده س ما قبل
اخير خردهها. ص دوازده 5 آئين. ص شانزده س 10 مروج. ص بيست و سه س 8 المدنية.
در دو عبارت هم سئوال و سخنى دارم. ص هفت س 2 «او با آئين باطمينان نه مانند
اشعريان بد بين نبوده»[1] را
نمىفهمم. از كثرت ميل به موجز نويسى، بنده را گيج فرمودهايد، نه مانند اشعريان
موهم دو معنى است: بآن اندازه كه بآئين اشعريان بد بين بوده بآئين باطنيان بد بين
نبود (بآئين باطنيان نه چندان بد بين بوده كه باشعريان)، بآن اندازه كه اشعريان
بآئين باطنيان بد بين بودند او نبوده (او بآئين باطنيان چنانكه اشعريان بد بين
بودند بد بين نبوده) ديگر ص سى و د و س 4 از پاى صفحه «دالهاى ذال آمده است»
[1]ميخواستم بگويم كه او به آئين
باطنيان بد بين نبوده، چنانكه اشعريان بآن بد بين بودهاند. (م. ت دانش پژوه)