صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص (85-84).
هيئات
افرادى
شكل خاص
حاصل از نحوه
چينش حروف و
حركات در كلمات
مفرد
هيئت
افرادى،
مقابل هيئت
تركيبى بوده و
به معناى هيئت
كلماتى است كه
اجزاى جمله را
تشكيل داده و
بر نسبت تام
دلالت نمى
كند;
بنابراين، هر
هيئتى كه در
مقابل هيئت
مركب تام يا
ناقص باشد،
هيئت افرادى
است كه هيئاتى
هم چون هيئت
مصدر، فعل،
اسم فاعل و
اسم مفعول را
شامل مى شود.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 305.
هيئات
تركيبى
شكل خاص
حاصل از نحوه
چينش چند كلمه
با افاده معنايى
خاص غير از
معناى مفردات
هيئات
تركيبى، شكل و
ساختارى است
كه با كنار هم
قرار گرفتن دو
يا چند كلمه
با اسلوب خاصى
به وجود مى
آيد و معنايى
خاص غير از
معناى مفردات
را افاده مى
نمايد.
هيئات
تركيبى بر دو
قسم است: ناقص
و تام.
هيئات
تركيبى تام،
اسناد و نسبت
حكميه اى دارد
كه موجب مى
شود سكوت
متكلم بر آنها
صحيح باشد،
مانند جمله
«زيد قائم» كه
هيئت تركيبى
تام دارد و با
كنار هم قرار
گرفتن مبتدا و
خبر و وجود
نسبت حكميه،
معنايى را
پديد مى آورد،
و آن ثبوت حدث
(قيام) بر ذات (زيد)
است.
هيئات
تركيبى ناقص،
نسبت ناقص
دارند; اما در
آن ها نسبت
حكمى وجود
ندارد و لذا
سكوت بر آن ها
صحيح نيست،
مانند «زيد
العالم».
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 263.
هيئات جمل
ر.ك:هيئات
تركيبى
هيئت
افعال
شكل خاص در
افعال، حاصل
از شكل چينش
حروف وحركات
اعرابى
هيئت
افعال، به
معناى تركيب و
شكل خاص افعال
است كه از
كنار هم قرار
گرفتن حروف
(چه حروف اصلى
و چه زايد) و حركات
اعرابى به
وجود مى آيد.
توضيح:
فعل، از
ماده و هيئت
تشكيل شده
است. ماده
داراى معناى
اسمى و هيئت
داراى معناى
حرفى مى باشد.
وضع ماده،
شخصى، ولى وضع
هيئت، نوعى
است.
هيئت فعل بر
ارتباط بين
حدث (مدلول
ماده) و فاعل
دلالت مى
نمايد، چه اين
ارتباط صدورى
باشد مثل:
«ضَرَب زيد» كه
«ضرب» از «زيد»
صادر شده است و
چه حلولى،
مثل: «عَلِم
زيد» كه «علم» در
«زيد» حلول
نموده است.
بنابراين،
هيئت بر
ارتباط و نسبت
دلالت مى كند.
برخى مانند
«شهيد صدر» اين
نسبت را نسبت
ناقصه مى
دانند[1]
نكته اول:
برخى از
متأخران
اعتقاد دارند
هيئت فعل بر
نسبت و ارتباط
دلالت مى
نمايد، اما
براى مفهوم ارتباط
بين حدث و
فاعل وضع نشده
است بلكه از
ارتباط خارجى
ميان حدث و
فاعل حكايت مى
كند[2]
نكته دوم:
در حروف،
اين گونه نيست
كه ماده آن يك
وضع، و هيئت
آن وضع جدا گانه
اى داشته
باشد; به خلاف
افعال كه
ماده، يك وضع
مستقل، و هيئت
وضع ديگرى
دارد، اما در
عين حال، ماده
و هيئت در
افعال به
منزله دو لفظ نمى
باشد; از اين
رو معناى فعل
به صورت يك
شىء واحد به
ذهن انسان مى
آيد و به صورت
يك معناى واحد
تصور مى شود،
اگر چه در
تحليل ذهنى دو
معنا مى باشد[3]
3 و
2. فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 2، ص 551 و 554.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 84.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 306.
نائينى،
محمد حسين، فوائد
الاصول، ج 1، ص 53
و 100.
هيئت امر
ر.ك:صيغه امر
هيئت
مركبات
ر.ك:هيئات
تركيبى
هيئت
مشتق
شكل خاص هر
مشتق، ناشى از
چگونگى تركيب
حروف و حركات
قالب و
ساختار خاص
مشتق اصولى كه
ناشى از چگونگى
تركيب ميان
حروف اصلى و
زائد و حركات
آنها بوده و
داراى معناى
خاصى است،
هيئت مشتق نام
دارد كه جداى
از معناى ماده
مشتق مى باشد;
براى مثال،
هيئت» ضارب» كه
مشتق صرفى از
ماده «ض، ر، ب»
مى باشد و
دلالت بر
معناى «زدن» مى
نمايد، همان
وزن «فاعل» است
كه بر مواد مختلف
قابل انطباق
بوده (وضع
نوعى دارد) و
معناى آن،
صدور فعل از
فاعل مى باشد.