responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 900

وضع جمله هاى خبرى

وضع الفاظ مركب دلالت كننده بر وجود نسبت تام

وضع جمله هاى خبرى، به معناى وضع الفاظ مركب براى بيان وجود نسبت تام دلالت كننده بر «ثبوت شىء براى شىء» يا «سلب شىء از شىء» است كه قابل صدق و كذب مى باشد، مانند: «زيد قائم» كه بر نسبت تام دلالت نموده و قيام را براى زيد ثابت مى كند.

در كتاب «محاضرات فى اصول الفقه» آمده است:

«فالصحيح هو ان الجملة الخبرية موضوعة للدلالة على قصد الحكاية و الاخبار عن الثبوت او النفى فى الواقع و لم توضع للدلالة على ثبوت النسبة فى الواقع او نفيها عنه»[1]


[1]خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 85

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 27.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 265.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 90.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 92.

وضع جمله هاى ناقص

وضع الفاظ مركب دلالت كننده بر نسبت ناقص

وضع هيئات تركيبى دو گونه است: 1. وضع جمله هاى تام; 2. وضع جمله هاى ناقص.

وضع جمله هاى ناقص، عبارت است از وضع الفاظ مركبى كه بر نسبت ناقص دلالت مى كند; يعنى كلام در آن تام نبوده و سكوت بر آن نيز صحيح نيست و در حكم يك كلمه است، مانند: جمله هاى وصفى و اضافى; براى مثال، وقتى متكلم مى گويد: «المفيد العالم»، اين جمله ناقص است و شنونده انتظار دارد متكلم آن را تمام كند; به خلاف وقتى كه مى گويد: «المفيد عالم»، كه در اين صورت، جمله تمام و سكوت بر آن نيز صحيح است.

نيز ر.ك: جمله هاى ناقص.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص (93-91).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 263.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 70.

همان، ج 1، ص 86.

وضع جوامد

وضع در الفاظ داراى وضع واحد براى مجموع ماده و هيئت

جامد، به اصطلاح نحوى ها مقابل مشتق بوده و به لفظى گفته مى شود كه از لفظ ديگر گرفته نشده است، مثل: «زوج»، «اخ» و «رق». از نظر وضع، الفاظ جامد، الفاظى است كه مجموع ماده و هيئت آنها يك وضع بيشتر ندارد; به خلاف وضع مشتقات.

در كتاب «محاضرات فى اصول الفقه» آمده است:

«و الثانى: ما يسمى بالجامد و هو ما كان لمجموع من مادته و هيئته وضع واحد لا وضعان»[1]

نكته:

جامد در اصطلاح اصول، با جامد در اصطلاح نحو تفاوت دارد.

نيز ر.ك: وضع مشتقات.


[1]خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 216

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 58.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 57.

وضع حرف

ر.ك:وضع حروف

وضع حروف

موضوعٌ له حروف

وضع حروف، قرار دادن الفاظ حروف براى معانى حرفى است، مانند: حرف «مِن» كه براى ابتدا در جمله «سرت من البصره» (يعنى ابتداى سير، كه شهر بصره مى باشد) وضع شده است.

در اين كه حروف براى چه معنايى وضع شده است، ديدگاه هاى متعددى وجود دارد، از جمله:

1. مرحوم «آخوند خراسانى» معتقد است: موضوع له حروف با موضوع له اسمايى كه هم سنخ آنها مى باشد، يكى است و تفاوت در چگونگى استعمال است; به اين معنا كه در اسما، معنا را به تنهايى اراده مى كنند و در حروف، معنا را غيرمستقل و آلى لحاظ مى كنند[1]

[2]گروهى برآنند كه حروف براى هيچ معنايى وضع نشده است، بلكه صرفاً يك سلسله نشانه ها است كه بر كيفيت و خصوصيتى در مدخول خود دلالت مى كند،2 مانند: علامت رفع كه بر فاعل بودن زيد در جمله «ضرب زيد»، دلالت مى كند، ولى معنايى را افاده نمى كند

3. مشهور متأخران اصولى معتقدند موضوع له حروف با موضوع له اسماى هم سنخ خودشان كاملا متباين است و در اصل ذات و حقيقت از يكديگر جدا هستند; به اين معنا كه اسما، براى معناهايى كه ذاتاً استقلال دارند، وضع شده است; به خلاف حروف[3]

4. مرحوم «محقق نائينى» معتقد است معانى حروف، معانى ايجادى است و به وسيله آنها، بين اجزاى كلام پيوند ايجاد مى شود[4]

5. «شهيد صدر» معتقد است حروف براى مصداق ربط در كلام وضع شده است نه مفهوم آنها[5]


[1]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 27

3 و 2. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (24-23).

[4]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 50

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 900
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست