responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 876

مانند: زيد، عمرو و زينب كه در انسان بودن با هم اشتراك و در وجود خارجى تغاير دارند.

بيشتر اصولى ها معتقدند واحد بالنوع از نزاع در اجتماع امر و نهى خارج است.

طباطبايى قمى، تقى، آراؤنا فى اصول الفقه، ج 1، ص 232.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 539.

دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 14، ص 20365.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 313.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 183.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 11.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 456.

واحد جنسى

صفت دو يا چند نوع مشترك در يك جنس

واحد جنسى، واحدى است كه جنس براى انواع مختلف خود مى باشد; به عبارت ديگر، به وحدت چند نوع در يك جنس، واحد جنسى گفته مى شود، مانند: حيوان كه انواع مختلفى هم چون انسان، اسب و غيره دارد و همه با هم وحدت جنسى دارند.

بيشتر اصولى ها از جمله مرحوم «آخوند خراسانى» معتقدند قيد واحد در بحث اجتماع امر و نهى در شىء واحد براى اخراج واحد جنسى نيست، بلكه واحد جنسى را هم در برمى گيرد، مثل: حركت و سكون كلى كه در مثال نماز خواندن در خانه غصبى هم عنوان صلاتى دارد و هم عنوان غصبيت; يعنى در اين جا نيز نزاع است كه آيا اجتماع امر و نهى جايز است يا خير. «عضدى» منظور از «واحد» را فقط واحد شخصى مى داند و بر اساس نظر او نزاع شامل واحد جنسى و نوعى نمى شود; بنابراين، در واحد جنسى اجتماع امر و نهى جايز است، مانند اين كه شخصى به احضار يك حيوان امر و از احضار همان حيوان نهى نمايد.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 313.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 72.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 291.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص (110-109).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 183.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 11.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 456.

واحد شخصى

صفت براى شىء جزئى معيّن در خارج

واحد شخصى، مقابل واحد كلى، واحدى است كه جزئى بوده و قابليت صدق بر افراد متعدد را ندارد; به بيان ديگر، واحد شخصى، امرى است كه در مفهوم و مصداق واحد مى باشد، مانند: زيد.

واحد شخصى كه در يك مصداق مشخص منحصر است، امكان دارد داراى يك جهت و يا جهات متعدد باشد; در صورتى كه داراى يك جهت باشد، توجه امر و نهى در آنِ واحد به آن غير ممكن است، زيرا مطلوب در امر، ايجاد فعل و مطلوب در نهى، عدم ايجاد آن است; بنابراين، آمر نمى تواند در يك زمان و از يك لحاظ دو تصميم متضاد گرفته، هم طالب وجود آن و هم طالب عدم آن باشد، و مأمور نيز نمى تواند در يك زمان هم آن را انجام دهد و هم ترك كند; پس اجتماع امر و نهى در اين مورد، هم به اعتبار نفس تكليف و هم به اعتبار مكلف، محال است و اصولى ها در اين مورد نزاعى ندارند، بلكه نزاع آنان در واحد شخصى اى است كه داراى جهات و اعتبارات مختلف مى باشد، مانند: نماز در خانه غصبى كه از يك لحاظ، عمل عبادى و از لحاظى ديگر، عمل عدوانى است. سخن اصوليون، هم از نظر نفى و هم از نظر اثبات، در اين مورد دوم است.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص (110-109).

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص (377-376).

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 66.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 2،1، ص 408.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 2، ص 198.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 313.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 537.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 291.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 11.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 456.

واحد صنفى

صفت دو يا چند مصداق از صنف واحد يك نوع

واحد صنفى، عبارت است از واحدى كه افراد متعدد دارد، اما اين افراد علاوه بر اين كه در نوع اشتراك دارند، همگى از صنف خاصى از آن نوع مى باشند، مانند: صنف شاعر، مرد، و زن كه وحدت حقيقى دارند.

اصولى ها اختلاف دارند كه واحد صنفى مشمول نزاع اجتماع امر و نهى است يا نه; بيشتر اصولى ها آن را در نزاع داخل مى دانند.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 314.

واحد كلى

صفت براى عنوان جامع آحاد خارجى

واحد كلى، مقابل واحد شخصى، واحدى است كه قابليت صدق بر افراد متعدد را دارد، مانند: نماز در خانه غصبى كه

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 876
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست