responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 872

واجب مخيّر

ر.ك: واجب تخييرى

واجب مشروط

فعل داراى وجوب مشروط

واجب مشروط، مقابل واجب مطلق بوده، و به واجبى گفته مى شود كه وجوب آن به چيزى مشروط گرديده است، مانند: حج واجب، كه وجوب آن به استطاعت مشروط شده است، و يا مانند: نماز واجب كه وجوب آن به داخل شدن وقت مشروط شده است.

در كتاب «كفاية الاصول» آمده است:

«ان الواجب المشروط كما اشرنا اليه ان نفس الوجوب فيه مشروط بالشرط بحيث لا وجوب حقيقة و لا طلب واقعا قبل حصول الشرط»[1]

نكته:

تفاوت واجب مشروط (بنا بر نظر مشهور) با واجب معلق اين است كه در واجب مشروط، شرط، قيد براى وجوب شمرده شده، اما در واجب معلق، وجوب فعليت دارد و وجود واجب در خارج مشروط و معلق است[2]


[1]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 121

[2]اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 79

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 191.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص (369-368).

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 60.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص (206-202).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 5، ص (47-43).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 91.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 280.

واجب مضيق

واجب داراى زمان برابر با وقت لازم براى انجامِ آن

واجب مضيق، از اقسام واجب موقت و مقابل واجب موسع بوده و به واجبى گفته مى شود كه زمان تعيين شده براى آن از طرف شارع به اندازه نفس عمل و انجام دادن آن مى باشد، مانند: روزه كه زمان آن از آغاز طلوع فجر تا غروب آفتاب است.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 369.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 97.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 50.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 509.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 379 و 381.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 177.

واجب مطلق

فعل داراى وجوب غير مشروط

واجب مطلق، مقابل واجب مشروط، واجبى است كه وجوب آن هيچ قيد و شرطى ندارد، مانند: نماز در مقايسه با طهارت، كه به مجرد رسيدن وقت، نماز واجب مى گردد، چه شخص طهارت داشته باشد چه نداشته باشد.

در كتاب «الفصول فى الاصول» آمده است:

«... ينقسم الواجب ببعض الاعتبارات الى مطلق و مشروط فالمطلق منه ما لا يتوقف وجوبه بعد حصول شرائط التكليف من البلوغ و العقل و العلم و القدرة، على شىء كالمعرفة...»[1]


[1]اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 79

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (191-190).

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 280.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 60.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 91.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 347.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص (370-369).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 187.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 106.

زحيلى، وهبه، الوجيز فى اصول الفقه، ص 126.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 125.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص (70-69).

شهيدثانى، زين الدين بن على، تمهيد القواعد، ص 54.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 40.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 5، ص (47-43).

واجب معلّق

فعل حاصل در آينده، و داراى وجوب فعلى

واجب معلّق، مقابل واجب منجّز، عملى است كه وجوب آن فعلى، و واجب آن استقبالى باشد، مانند اين كه شخصى در ابتداى ماه رمضان مستطيع گردد، كه وجوب حج بر او فعليت مى يابد، اما با توجه به اين كه مراسم حج در ماه ذى الحجه است، با اين كه وجوب فعليت يافته، اما واجب، معلق مى باشد;1 به بيان ديگر، واجب معلق آن است كه وجودش بر امرى خارج از اختيار متوقف باشد، مانند: نماز روز آينده كه تحقق آن بر فرا رسيدن وقت آن متوقف است و جابه جايى زمان هم در دست مكلف نيست.

نكته اول:

در ميان اصولى ها درباره امكان و وقوع واجب معلق اختلاف است; عده اى مانند مرحوم «صاحب فصول» به وقوع و امكان واجب معلق معتقدند، و برخى مانند: مرحوم «مظفر»

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 872
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست