مشهور
اصوليون
معتقدند جمله
ناقص براى
نسبت ناقص وضع
شده است،
مانند: نسبت
موجود در «ضرب
زيد».
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 72.
صدر، محمد
باقر، المعالم
الجديدة
للاصول، ص (123-122).
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 264 و 268 و 276.
نسبت
واقعى
نسبت بين دو
شىء مغاير به
حسب ذهن يا
عالم خارج
نسبت
واقعى، مقابل
نسبت تحليلى
بوده و به نسبتى
گفته مى شود
كه از علاقه و
ارتباط بين دو
چيز حكايت مى كند،
به گونه اى كه
دو طرف در
عالم خارج يا
ذهن وجودى
مغاير از هم
داشته باشند;
همانند «زيد قائم»
كه نسبت ميان
زيد و قائم
داراى دو طرف
است، كه در
ذهن، وجودى
مغاير از هم
دارند.
نيز ر.ك:
نسبت
غيراندماجى.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 254 و 339.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 18.
نسبت
وصفى
نسبت
مستفاد از
جملات ناقص
وصفى
نسبت وصفى،
از اقسام نسبت
ناقص و مقابل
نسبت اضافى
بوده و به
معناى نسبت
موجود در
جملات ناقص
وصفى است،
مانند: «الرجل
العالم» كه بر
رابطه ميان
وصف (العالم) و
موصوف (الرجل)
دلالت مى
نمايد.
اين گونه
نسبت از اقسام
نسبت هاى
تحليلى موجود
در ذهن است،
زيرا در خارج
«الرجل» و
«العالم» اتحاد
دارند و نسبتى
ميان آنها
وجود ندارد;
به خلاف
«الرجل» و
«العلم» كه در
خارج ميان
آنها نسبت وجود
دارد، اما در
ذهن، ميان
«الرجل» و
«العالم» نسبت
تصادقى تام
وجود دارد كه
در حكم مفهوم
مركب بوده و
از اين رو آن
را نسبت ناقص
مى نامند،
زيرا اين نسبت
از راه تحليل
مفهوم واحد به
وجود مى آيد.
صدر، محمد
باقر، بحوث فى
علم الاصول، ج
1، ص 265 و 277.
نسب توصيفى
ر.ك: نسبت
وصفى
نسبت
وقوعى
مفاد هيئت
مركب ناقص،
حاكى از وقوع
و ثبوت نسبت
نسبت
وقوعى، مقابل
نسبت ايقاعى
بوده و به نسبتى
گفته مى شود
كه در خارج
ثبوت و
استمرار وجودى
دارد; يعنى در
مرحله قبل
ايقاع شده و
هم اكنون
وجودش در خارج
ثابت است،
مانند: نسبت
موجود در
مركبات ناقص.
نيز ر ك:
نسبت ايقاعى.
عراقى،
ضياء الدين،
نهاية الافكار،
ج 1، ص (55-54) و 374.
نسخ
برداشتن
حكم شرعى با
دليل شرعى
متأخر
نسخ، در لغت
به معناى نقل،
نسخه بردارى،
ازاله و از
بين بردن، و
در اصطلاح، به
معناى برداشتن
حكم ثابت در
شريعت، به سبب
پايان يافتن
مدت زمان آن و
انتفاى مصلحت
و ملاك آن مى
باشد.
علماى اصولى،
تعريف هاى
متفاوتى از
نسخ ارائه
نموده اند:
در كتاب
«محاضرات فى
اصول الفقه»
آمده است:
«هو
فى اللغة
بمعنى
الازالة و منه
نسخت الشمس الظل
و فى الاصطلاح
هو رفع امر
ثابت فى
الشريعة
المقدسة
بارتفاع أمده
و زمانه و لا
يفرق فيه بين
ان يكون حكما
تكليفيا او
وضعيا و منه
يظهر ان
ارتفاع
موضوعه
كارتفاع وجوب
الصلوة بخروج
وقتها و وجوب
الصوم
بانتهاء شهر رمضان
وهكذا ليس من
النسخ فى شىء»[1]
مرحوم
«ميرزاى قمى»
مى گويد: «رفع
الحكم الشرعى بدليل
شرعى متأخر
على وجه لولاه
لكان ثابتا»[2]
در مورد
امكان نسخ
اختلاف است;
مشهور علماى اسلام،
نسخ را ممكن
دانسته اند;
بر خلاف علماى
يهود و نصارى
كه آن را محال
مى دانند.
نكته اول:
مواردى از
وقوع نسخ در
قرآن عبارت
است از:
1. نسخ
حكمِ جهت قبله
از بيت المقدس
به سوى كعبه;
2. نسخ
وجوب تصدق قبل
از نجوا با
پيامبر(صلى
الله عليه
وآله);