responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 827

از نسبتى كه دو طرف آن در عالم ذهن با يك ديگر تغاير دارند و اين نسبت در ذهن نيز دو مفهوم را به هم ربط مى دهد; به خلاف نسبت اندماجى كه دو طرف آن در ذهن در حكم مفهوم واحد به شمار مى آيند و تغايرى با هم ندارند و ذهن به كمك تحليل به نسبت ميان آن دو پى مى برد.

در جمله هاى تام كه موضوع له آنها نسبت تام است، نسبت، غيراندماجى است; به خلاف جمله هاى ناقص كه نسبت آنها اندماجى است.

نيز ر.ك: نسبت اندماجى.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 72.

همان، ج 1، ص 86.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص (269-268).

نسبت كلامى

نسبت ميان موضوع و محمول در قضيه لفظى

نسبت كلامى يا نسبت لفظى، نسبتى است كه در قضيه ملفوظه (حاكى) وجود دارد; به بيان ديگر، رابطه ميان دو لفظ مستقل در كلام را نسبت كلامى مى گويند.

توضيح:

هر قضيه سه مرحله دارد:

1. مرحله لفظ، كه از آن به قضيه ملفوظه يا حاكيه تعبير مى شود; در اين مرحله، همان الفاظ قضيه مورد نظر است;

2. مرحله معنا، كه عبارت است از معناى قضيه ملفوظ، و صورت معنايى است كه از راه الفاظ در ذهن مستمع و مخاطب وارد مى شود و از آن به قضيه معقوله تعبير مى شود;

[3]مرحله واقعيت; يعنى واقعيتى كه اين قضيه از آن حكايت مى كند، و حقيقتى كه اين لفظ به واسطه قضيه معقوله به مخاطب القا مى كند و آن را قضيه واقعيه يا قضيه محكيه گويند

بنابراين، در قضيه «زيد له القيام» واقعيت زيد و قيام و ربط ميان آنها را قضيه واقعيه يا محكيه، و الفاظ «زيد»، «قيام» و «له» را كه از دو طرف نسبت و ارتباط ميان آنها حكايت مى كند، قضيه ملفوظه يا حاكيه، و معناى زيد و قيام و ربط ميان آنها را در ذهن، قضيه معقوله مى نامند.

مشهور علماى اصول معتقدند در هر سه مرحله، قضيه از سه جزء تشكيل شده است: موضوع; محمول; نسبت; زيرا اگر قضيه محكيه سه جزء داشته باشد، امكان ندارد قضيه لفظيه داراى دو جزء باشد و اگر قضيه لفظيه از سه جزء تشكيل شده باشد، ممكن نيست قضيه معقوله دو جزء داشته باشد.

براى مثال، جمله «زيد قائم» سه جزء دارد: زيد; قائم; هيئت جمله خبرى، كه بر نسبت دلالت مى كند. بنابراين، نسبت كلامى يا لفظى، به نسبتى گفته مى شود كه در قضيه لفظى ميان موضوع و محمول وجود دارد و به كمك حرف و يا هيئت به آن دلالت مى شود.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 18.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص 45.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 54.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 42.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 37.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 239.

نسبت لفظى

ر.ك: نسبت كلامى

نسبت محركى

ر.ك: نسبت إرسالى

نسبت ناقص

نسبت غير تامّ برگرفته از رابطه اندماجى بين دو مفهوم

نسبت ناقص، مقابل نسبت تام بوده و عبارت است از نسبتى كه معناى تام را نمى رساند و سكوت گوينده بر آن صحيح نيست.

بنا بر ديدگاه مشهور علماى اصول فقه، موضوع له حروف و هيئت جمله ناقص، نسبت ناقص است.

نقصان و تماميت، از شئون نسبت در ذهن است نه در خارج; براى مثال، رابطه «عالم» و «مفيد» اگر به صورت مبتدا و خبر باشد، نسبت آن دو تام است و اگر به صورت صفت و موصوف باشد; نسبت ميان آن دو ناقص است; به اين بيان كه در نسبت تام، دو طرف نسبت در ذهن با يك ديگر مغايرت دارند و بين دو مفهوم مغاير، ارتباط ايجاد مى شود، اما در نسبت ناقص، دو طرف نسبت در يك ديگر اندماج شده و مفهوم واحدى تشكيل مى دهند، مانند: «العالم المفيد» كه در ذهن، دو مفهوم «العالم» و «المفيد» در حكم مفهوم واحد مى باشد. و از آن جا كه يك چيز با خودش ارتباط معنايى ندارد، عقل اين مفهوم مركب را به دو مفهوم تحليل مى كند كه در حقيقت دو طرف يك نسبت است، هر چند در ذهن در حكم يك مفهوم است. بنابراين، نسبت تامه هم در خارج و هم در ذهن حقيقتاً نسبت است، اما در نسبت ناقص، نسبت واقعى در ذهن وجود ندارد بلكه نسبت تحليلى بوده و نسبت تحليلى، يا اندماجى، ملاك ناقص بودن نسبت است.

نكته:

مرحوم «محقق خويى» معتقد است هيئت جمله ناقص مثل «ضرب زيد» براى تحصيص وضع شده و دايره صدق اسم مضاف را تنگ تر مى كند، مانند مفهوم «آب» كه هر آبى را شامل مى شود: آب دريا، آب نهر، آب كوزه و ساير آب ها، اما وقتى گفته شود «آب كوزه» مفهومش خصوص آب در كوزه است.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 827
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست