جناتى،
محمد
ابراهيم،
منابع اجتهاد
(از ديدگاه
مذاهب
اسلامى)، ص 329.
بحرالعلوم،
محمد،
الاجتهاد
اصوله و
احكامه، ص 104.
موسى،
كامل، المدخل
الى التشريع
الاسلامى، ص 209.
زحيلى،
وهبه، اصول
الفقه
الاسلامى، ج
2، ص 756.
ميرزاى
قمى،
ابوالقاسم بن
محمد حسن،
قوانين
الاصول، ص 292.
ابو زهره،
محمد، اصول
الفقه، ص 259.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 2، ص 186.
آذرى قمى،
احمد، تحقيق
الاصول
المفيدة فى اصول
الفقه، ج 1، ص 23.
خضرى،
محمد، اصول
الفقه، ص 356.
رشاد،
محمد، اصول
فقه، ص 283.
مصالح
مرسله ظنّى
مصالح
مرسله فاقد
دليل معتبر
عقلى يا شرعى
مصالح
مرسله ظنى،
مصالحى است كه
نه دليلى بر اعتبار
آنها است و نه
عقل حكم قطعى
درباره آنها
دارد.
نكته:
بيشتر علما
در موارد
اطلاق مصالح
مرسله، نظر به
همين قسم
دارند، وگرنه
مصالح مرسله
قطعى اصلاً
نيازى به بحث
حجيت و امثال
آن ندارد.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 537.
طباطبايى
حكيم، محمد
تقى، الاصول
العامة للفقه
المقارن، ص 404.
مصالح
مرسله قطعى
مصالح
مرسله مقطوع
به حكم عقل
مصالح
مرسله قطعى،
مقابل مصالح
مرسله ظنى بوده
و به مصالحى
گفته مى شود
كه عقل به طور
قطع به آن حكم
مى نمايد، و
از آن جا كه
قطع حجت است
در حجيت اين
نوع مصالح،
شكى وجود
نداشته و
علماى شيعه
حجيت آن را
پذيرفته اند.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 537.
طباطبايى
حكيم، محمد
تقى، الاصول
العامة للفقه
المقارن، ص 404.
مصالح
معتبر
مصالح
داراى دليل
شرعى بر اعتبار
مصالح
معتبر،
مصالحى است كه
اساس برخى از
احكام شرعى
قرار گرفته و
از سوى شرع
دليلى بر اعتبار
آن قائم شده
است.
اين مصالح
سه نوع مى
باشد:
ضروريات;
حاجيات; تحسينيات.
نيز ر.ك:
مصالح تحسينى;
مصالح حاجى;
مصالح ضرورى.
زحيلى،
وهبه، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص (93-92).
خلاف،
عبدالوهاب،
علم اصول
الفقه و خلاصة
التشريع
الاسلامى، ص 84.
ابو زهره،
محمد، اصول
الفقه، ص 258.
ادريس، عوض
احمد، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص 71.
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
4، ص (185-184).
مصالح
ملغى
مصالح سلب
اعتبار شده
توسط شرع
مصالح
ملغى، مصالحى
است كه نص و
دليل شرعى بر
الغا و عدم اعتبار
آن وجود دارد،
مانند: فرار
از ميدان جنگ كه
در آن مصلحت
حفظ نفس نهفته
است، اما دليل
شرعى معتبر آن
را الغا نموده
و اجازه فرار
از جنگ داده
نشده است.
ادريس، عوض
احمد، الوجيز
فى اصول
الفقه، ص 72.
زهيرالمالكى،
محمد
ابوالنور،
اصول الفقه، ج
4، ص 184.
غزالى،
محمد بن محمد،
المستصفى من
علم الاصول
(به ضميمه
فواتح
الرحموت بشرح
مسلم الثبوت)،
ج 1، ص 284.
خلاف،
عبدالوهاب،
علم اصول
الفقه و خلاصة
التشريع
الاسلامى، ص 87.
مصالح
وهمى
امور داراى
مصالح توهمى و
غير واقعى
مصالح وهمى،
مقابل مصالح
حقيقى بوده و
به اين معنا
است كه شخص
خيال مى كند
انجام كارى به
مصلحت و سود او
است، اما با
دقت و تأمل
روشن مى شود
كه انجام آن
كار ضرر دارد،
مانند:
استعمال مواد
مخدر.
زحيلى،
وهبه، اصول
الفقه
الاسلامى، ج
2، ص 1029.
خلاف،
عبدالوهاب،
علم اصول الفقه
و خلاصة
التشريع
الاسلامى، ص 86.
مصحف
ر.ك: كتاب
مصدر
اسم دلالت
كننده بر
حَدَث
مصدر، اسمى
است كه بر حدث
دلالت مى كند،
و به نظر
مشهور علماى
نحو، فعل از
آن گرفته مى
شود (اصل كلام
است).
مصدر هر
فعلى همانند
فعل خود عمل
مى كند; يعنى در
صورتى كه فعل
آن لازم باشد،
به فاعل خود
اضافه مى شود
و اگر فعل آن متعدى
باشد به فاعل
اضافه شده و
مفعول آن
منصوب خوانده
مى شود، مثل:
«عجبت من ضرب
زيد بكرا».
نكته:
در علم اصول
از مصدر در
مباحثى هم چون
وضع و مشتق
بحث مى شود.
نيز ر.ك: وضع
مصدر.
تهانوى،
محمد اعلى بن
على، كشاف
اصطلاحات
الفنون و
العلوم، ج 2، ص 825.