responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 577

نكته اول:

معناى حكم عقل عملى به «حسن و قبح»، امر يا نهى نيست; زيرا عقل، امر و نهى و بعث و زجر ندارد تا بگويد «افعل يا لاتفعل»، بلكه معناى حكم عقل به حسن يا قبح، عبارت است از ادراك عقل; يعنى عقل درك مى كند كه اين كار بايسته و آن كار نبايسته است. اين ادراك، زمينه ساز پيدايش اراده و حركت براى انجام آن كار يا ترك آن است.

نكته دوم:

عقل نظرى و عملى دو حقيقت جداى از هم نمى باشد، بلكه يك حقيقت است كه به لحاظ مُدرَك آن چه درك مى شود به عقل نظرى و عملى تقسيم مى شود; از اين رو، گاهى مدركات عقل از امور نظرى (ينبغى ان يعلم) است كه به آن عقل نظرى مى گويند و گاهى از امور عملى (ينبغى ان يعمل) است كه به آن عقل عملى مى گويند.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 214.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 237.

قدسى مهر، خليل، الفروق المهمة فى الاصول الفقهية، ص 120.

موسوى بجنوردى، محمد، مقالات اصولى، ص 45 و 54.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 2، ص 168.

محقق داماد، مصطفى، مباحثى از اصول فقه، ج 2، ص 134.

غراوى، محمد عبد الحسن محسن، مصادر الاستنباط بين الاصوليين و الاخباريين، ص 187.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 1، 2، ص 297.

عقل نظرى

قوّه مدرك امور كلّى مربوط به شناخت واقعيت ها

عقل نظرى، مقابل عقل عملى بوده و عبارت است از قوه اى كه انسان به وسيله آن، چيزهاى كلى را كه از نوع شناختن و دانستن مما ينبغى ان يعلم است و به عمل و كردار آدمى ربطى ندارد، درك مى كند; به عبارت ديگر، عقلى كه واقعيت هاى عالم را ادراك مى نمايد، عقل نظرى است.

مثل اين كه انسان درك كند «كل بزرگ تر از جزء» است، يا «مجموع زواياى مثلث، برابر با دو قائمه است».

نكته:

عقل نظرى و عملى دو حقيقت جداى از هم نمى باشد، بلكه يك حقيقت است كه به لحاظ مُدرَك آن چه درك مى شود به عقل نظرى و عملى تقسيم مى شود; از اين رو، گاهى مدركات عقل از امور نظرى (ينبغى ان يعلم) است كه به آن عقل نظرى مى گويند و گاهى از امور عملى (ينبغى ان يعمل) است كه به آن عقل عملى مى گويند.

قدسى مهر، خليل، الفروق المهمة فى الاصول الفقهية، ص 120.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 237.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 215.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 2، ص 46.

موسوى بجنوردى، محمد، مقالات اصولى، ص 54.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 1، 2، ص 297.

عقليات غير مستقله

ر.ك: غير مستقلات عقلى

عكس

انتفاى حكم به سبب انتفاى علّت قياس وصف جامع

عكس يا انعكاس، به معناى ملازمه در عدم است كه از انتفاى علت، انتفاى معلول لازم آيد.

در قياس هر جا علت آن احراز شود، اطراد و انعكاس وجود دارد; يعنى از وجود علت قياس (وصف جامع) وجود حكم لازم مى آيد (اطراد) و از نبود علت قياس، نبودن حكم لازم مى آيد (عكس).

«فخر رازى» مى نويسد:

معتزله عكس را در علل، واجب نمى دانند، اما اشاعره عكس را در علل عقلى، واجب مى شمارند و در علل شرعى واجب نمى دانند[1]

برخى نيز اعتقاد دارند هر جا علت قياس احراز شود، اطراد و انعكاس وجود دارد[2]


[1]فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج 5، ص 261

[2]جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، دانشنامه حقوقى، ج 2، ص 483

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 4، ص 130.

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 4،3، ص 207.

علاقه مجاز

ر.ك: علايق مجاز

علامت حقيقت

ر.ك: علايم حقيقت

علامت حقيقت و مجاز

ر.ك: علايم حقيقت و مجاز

علامت مجاز

ر.ك: علايم مجاز

علايق مجاز

انواع مناسبت هاى ميان معناى حقيقى لفظ با معانى مجازى

مشهور قدماى اصولى، اعتقاد دارند الفاظ در صورتى در معناى غير موضوع له خود به كار رود كه بين معناى موضوع له و معناى مجازى، ارتباط و مناسبتى وجود داشته باشد، كه در اصطلاح به آنها علايق مجاز مى گويند.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 577
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست