responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 547

خارجى است، و به بيان ديگر، طلب، ابراز كننده و آشكار كننده اراده درونى طالب براى ايجاد مطلوب در خارج است.

در لغت، به كسى طالب مى گويند كه علاوه بر اشتياق درونى (اراده) براى به دست آوردن چيزى، در خارج نيز اقدامى صورت دهد، چه اقدام و سعى او براى دست يافتن به مطلوب، مباشرى و مستقيم باشد; يعنى خود اقدام به تحصيل آن نمايد (طلب تكوينى) مانند: كسى كه تشنه است و به دنبال آب مى رود، و چه غير مستقيم باشد; يعنى ديگرى را وادار نمايد (طلب تشريعى). نتيجه آن كه: طلب، صفتى است قائم به نفس انسان كه او را به فعل وادار مى كند.

نكته:

طلب، مشترك بين وجوب و ندب است.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 76.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 12.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 98.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 2، ص 110.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 90.

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 3، ص 3.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، ج 2، ص 68.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص 200.

طلب استحبابى

طلب غير شديد براى انجام تكليف، با جواز ترك

طلب استحبابى، مقابل طلب وجوبى، و به اين معنا است كه مولا از مكلف، انجام فعلى را مى خواهد، اما اين خواست به حد الزام و وجوب نمى رسد، به گونه اى كه ترك آن نيز در نظرش روا مى باشد، هر چند انجام آن بيشتر مورد پسند وى است; به بيان ديگر، طلب غير اكيد و غير شديد را كه در آن جواز ترك لحاظ شده است، طلب استحبابى مى گويند.

نكته:

ميان اصولى ها اين بحث مطرح است كه آيا طلبى كه مفاد امر است، خصوص طلب وجوبى است يا اعم از طلب وجوبى و استحبابى مى باشد[1]

نيز ر.ك: معانى ماده امر.


[1]فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص 181

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 20.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 194.

طلب استقلالى

ر.ك: طلب نفسى

طلب اكيد

ر.ك: طلب وجوبى

طلب الزامى

ر.ك: طلب وجوبى

طلب انشايى

انشاى طلب به واسطه لفظ

طلب انشايى، مقابل طلب حقيقى بوده و عبارت است از طلبى كه به واسطه لفظ صورت مى گيرد و معمولا حكايت كننده از طلب حقيقى و آشكار كننده آن به حساب مى آيد. در طلب انشايى، از طريق انشاى طلب، فردى را براى تحصيل مطلوب روانه مى سازند; البته ممكن است انسان طلب حقيقى نداشته باشد، اما طلب انشايى داشته باشد; براى مثال، هنگامى كه مولا در صدد امتحان بنده اش برمى آيد، به او دستور مى دهد كارى انجام دهد، ولى واقعاً نمى خواهد آن كار تحقق پيدا كند. در فرض مذكور، وى با كلمه «افعل» و امثال آن، مفهوم طلب را ايجاد مى كند، اما طلب حقيقى وجود ندارد، بلكه تنها طلب انشايى محقق شده است.

نكته:

لزومى ندارد كه طلب انشايى به صيغه «افعل» انشا شود، بلكه مى تواند با ماده طلب (اطلب منك كذا) يا ماده امر (آمرك بكذا) و يا از طريق استعمال جمله خبرى در مقام طلب، انشا شود.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص (420-416).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص 227.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 52.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 84.

طلب اهمّ

طلب داراى متعلقِ واجد مصلحت بيشتر، در باب تزاحم

طلب اهم، مقابل طلب مهم مى باشد. در تزاحم دو طلب كه از سوى مولا متوجه مكلف مى گردد، اگر هر دو مطلوب وى و با مصلحت باشند، در صورتى كه يكى داراى مصلحت بيشترى باشد (بحث ترتب) طلب متعلق به آن را طلب اهم مى گويند، مانند اين كه مولا ازاله نجاست از مسجد و انجام نماز واجب را طلب كند، آن گاه اين دو طلب در يك زمان متوجه مكلف گردد، در حالى كه ازاله نجاست از مسجد در نظر مولا اهميت بيشترى داشته، و انجام آن را مقدم بر نماز مى داند.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (288-285).

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 2، ص (469-468).

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 2،1، ص 369 و 374.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 2، ص 330.

طلب ايجابى

ر.ك: طلب وجوبى

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست