responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 49

غروى; الفصول المهمه فى اصول الائمه، شيخ حر عاملى). تمام روايات اين كتب به سند متّصل به اين دو امام مى رسد.

اولين كتاب درباره مسايل علم اصول در زمينه مباحث الفاظ است كه هشام بن حكم (متوفاى 179 ه.ق) نوشته و او از شاگردان بارز امام صادق(عليه السلام) و امام كاظم(عليه السلام) است. پس از وى، يونس بن عبدالرحمن مولى آل يقطين (متوفاى 208 ه.ق) كتاب «اختلاف الحديث و مسائله» را كه مربوط به تعارض اخبار و تعادل و تراجيح است تاليف نموده است.

اين دو عالم شيعى در تاليف كتاب درباره اصول فقه بر محمد بن ادريس شافعى(204 - 150ق) و استادش محمد بن حسن شيبانى (189 - 131ق) (از علماى اهل سنت) تقدم زمانى دارند. مشاهير علماى شيعه كه تا زمان شيخ طوسى (متوفاى 460 ه.ق) در مورد علم اصول كتاب نوشته اند عبارتند از: ابوسهل نوبختى(311ق)، حسن بن موسى نوبختى (310ق)، محمد بن احمد بن جنيد اسكافى (381ق)، ابن عقيل عمانى، ابو منصور صرام نيشابورى، محمد بن احمد بن داوود بن على بن الحسن (مشهور به ابن داوود و شيخ القميين (368ق)، شيخ مفيد (413ق) و سيد مرتضى (436ق).

قلمرو اصول فقه

توجه به قلمرو علم، آگاهى به مباحث اصلى آن علم است كه دستاورد آن مرزبندى درست ميان مباحث اصلى از مباحث فرعى (هم چون مبادى و اصول موضوعه) خواهد بود. علم اصول پس از پيدايش فقه اسلامى، رخ نمود و در قالب دانشى آلى، و ابزارى مفيد به خدمت علم فقه درآمد. «اين علم به منزله مقدمه اى براى «علم فقه» است و از اين رو آن را «اصول فقه» يعنى پايه ها و ريشه هاى فقه مى نامند».[1] گر چه پيشينيان به دليل برخوردارى از امتياز آشنايى با زبان وحى و قرب زمانى با عصر تشريع و استحضار نسبت به احكام مورد نيازشان، به اين فن احساس نياز اندكى مى نمودند، ولى با سپرى شدن عصر صحابه، فقيهان مسلمان به منظور دست يابى به احكام شرع و سهولت استنباط آن از مصادر، اقدام به سامان دهى اصول فقه و قواعد آن و تدوين آن ها نمودند. اين فرآيند كه در آغاز، حركتى كند داشت به مرور آهنگى سريع به خود گرفت و سبب گرديد كه پابه پاى رشد فزاينده ى علم فقه، عرصه هاى جديد و ناگشوده اى به روى اصوليان گشوده شود و قلمرو علم اصول بيش از پيش گسترش يابد.

براى آگاهى از روند تحول و دگرگونى قلمرو اصول فقه در بستر زمان، كافى است نگاهى گذرا به فهرست مندرجات كتاب هاى اصولى قديم داشته و آن ها را با فهرست كتاب هاى اصولى اى كه در عصر حاضر در اين فن نگارش يافته و هم اكنون مورد عنايت حوزه ها و مراكز علمى اند، مقايسه كرد. براى نمونه; هشام بن حكم (متوفاى 179ق) و يونس بن عبد الرحمن (متوفاى 208ق) در رساله هاى خود به ترتيب درباره مباحث الفاظ و اختلاف حديث، تعارض و تعادل و تراجيح بحث كرده اند و شافعى (متوفاى 204ق) در رساله مشهور خود كه جزء قديمى ترين نگاشته هاى اصولى به شمار آمده است پيرامون اين امور بحث كرده است: «قرآن و بيان، سنت و مقام آن نسبت به قرآن، ناسخ و منسوخ، علل احاديث، خبر واحد، اجماع، قياس، اجتهاد، استحسان و خلاف». و نيز شيخ مفيد (ره) (متوفاى 413ق) در كتاب «التذكره باصول الفقه» مباحث زير را طرح كرده است: «الادلة الثلاثة، الامر، العام، الاشتراك، النسخ و خبر الواحد». روشن است كه تعداد مباحث اصولى مورد بحث در اين گونه كتاب ها، بسيار معدود بوده است ولى به مرور، مسائل مستحدث و نوپيداى اصولى پديد آمده و بر گستره اين دانش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


[1]مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج 2، ص 25

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست