responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 458

غافل و بى اختيار و يا از طريق ضبط صوت صادر شود، باز هم دلالت تصورى براى لفظ وجود دارد.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 103.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 448 و 529.

همان، ج 2، ص 91.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 25.

ملكى، حبيب الله، تلخيص الاصول، ص 165.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 205.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 132.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 135.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 10، ص 221.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 96.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 207.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 589.

دلالت تضمنى

دلالت لفظ بر جزء معناى موضوعٌ له

دلالت تضمنى، از انواع دلالت لفظى و مقابل دلالت مطابقى و التزامى بوده و عبارت است از دلالت لفظ بر بخشى از معناى موضوع ٌله خود; به بيان ديگر، دلالت لفظ بر جزء معناى خود را دلالت تضمنى مى نامند، مانند: دلالت لفظ بيع بر تمليك، در حالى كه بيع عبارت است از تمليك عين به عوض معلوم، يا مانند: دلالت انسان بر حيوان يا ناطق، در حالى كه انسان به معناى حيوان ناطق است، و يا مانند: دلالت لفظ كتاب بر صفحه و يا جلد آن.

خوانسارى، محمد، منطق صورى، جزء 1، ص 60.

نصيرالدين طوسى، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص 7.

سبزوارى، هادى بن مهدى، شرح المنظومة - منطق، ص 104.

قطب الدين رازى، محمد بن محمد، تحرير القواعد المنطقيه فى شرح رسالة الشمسيه، ص 29.

ابن سينا، حسين بن عبد الله، اشارات و تنبيهات، ص 139.

ابن سينا، حسين بن عبد الله، الشفا-المنطق، ج 1، جزء 2، ص (44-43).

علامه حلى، حسن بن يوسف، الجوهر النضيد، ص 8.

بهمنيار بن مرزبان، التحصيل، ص 13.

ملا عبد الله بن حسين يزدى، الحاشية، ص 23.

قطب الدين شيرازى، محمود بن مسعود، درة التاج، منطق، جزء 2، ص 15.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 39.

دلالت تطابقى

ر.ك: دلالت مطابقى

دلالت تنبيهى

دلالت سياقىِ مقصود متكلم و غير دخيل در صحت يا صدق كلام

دلالت تنبيهى، از اقسام دلالت سياقى بوده و عبارت است از دلالتى كه هنگام استعمال، مراد و مقصود گوينده مى باشد، ولى صحت و يا صدق كلام متوقف بر آن نيست، بلكه از سياق كلام گوينده به دست مى آيد كه وى آن را به عنوان لازم كلام خويش قصد نموده است.

مهم ترين موارد كاربرد دلالت تنبيهى عبارت است از:

1. در جايى كه متكلم، لازمه عقلى و غرض اصلى كلام خود را قصد نمايد، مانند اين كه با گفتن «من تشنه هستم» در خواست آوردن آب كند;

[2]در مواردى كه در پاسخ به پرسشى، كلامى ذكر و در آن به نكته اى اشاره شود كه آن نكته بر عليت، يا شرطيت، يا مانعيت يا جزئيت شيئى براى حكم و يا عدم آن دلالت كند، مانند آن كه مجتهدى در پاسخ به سؤالى پيرامون شك در تعداد ركعت هاى نماز دو ركعتى بگويد: «اعد الصلاة» كه از آن به دست مى آيد كه شك مذكور، علت بطلان نماز است

[3]در جايى كه متكلم در كلام خود دو فعل يا بيشتر مى آورد و در يك مورد، متعلقات فعل را ذكر مى كند و با اين قرينه متعلقات افعال ديگر را نمى آورد، اما از كنار هم قرار گرفتن اين افعال، به دست مى آيد كه متكلم قصد كرده متعلقات فعل دوم نيز همان متعلقات فعل اول باشد، مانند اين كه بگويد: «وصلت الى النهر و شربت، به جوى آب رسيدم و نوشيدم» كه به قرينه مقارنت اين دو فعل، معلوم مى شود كه شرب (نوشيدن) نيز از آب همان جوى صورت گرفته است

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 133.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 414.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 206.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 291.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 360.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 68.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص 132.

دلالت جعلى

ر.ك: دلالت وضعى

دلالت حكايى

احضار معنا به وسيله شىء حكايت كننده از آن، مثل لفظ

دلالت حكايى، مقابل دلالت ايجادى، و به معناى ايجاد معناى مقصود، در ذهن شنونده به واسطه امر ديگرى مانند لفظ مى باشد; براى مثال، لفظ «اسد» به كار مى رود تا معناى شير درنده در ذهن شنونده نقش ببندد; به خلاف دلالت ايجادى كه متكلم خودِ شير درنده را جلوى چشمان مخاطب حاضر مى كند.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 143.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص (111-110).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 458
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست