responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 457

قطب الدين شيرازى، محمود بن مسعود، درة التاج، منطق، جزء 2، ص 15.

قطب الدين رازى، محمد بن محمد، تحرير القواعد المنطقيه فى شرح رسالة الشمسيه، ص 29.

خوانسارى، محمد، منطق صورى، جزء 1، ص (61-60).

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 40.

ملا عبد الله بن حسين يزدى، الحاشية، ص 23.

سبزوارى، هادى بن مهدى، شرح المنظومة - منطق، ص 104.

دلالت الفاظ

ر.ك: دلالت لفظى

دلالت ايجادى

احضار معنا از طريق احضار مصداق خارجى نزد مخاطب

دلالت ايجادى، مقابل دلالت حكايى بوده و عبارت است از اخطار (خطور دادن) صورت معنا در ذهن از طريق ايجاد معنا در خارج به وسيله احضار مصداق آن نزد مخاطب، مانند آن كه براى تفهيم معناى شير به مخاطب (احضار معناى شير در ذهن او) به جاى آن كه لفظ «اسد» بكار برده شود تا از طريق آن وى به معنا منتقل گردد، خود شير درنده را نزد او حاضر نمايند.

نكته اول:

در دلالت ايجادى، معنا به صورت مباشرى و بدون واسطه صورت ديگرى در ذهن مخاطب حاضر مى شود; يعنى قوام آن بر تلازم تكوينى، بين احساس شىء حاضر در نزد مخاطب و حضور صورت آن در ذهن است و به همين دليل احتياج به جعل ندارد. اين نوع دلالت وسيله اولى و طبيعى كسب معلومات در حيات انسان است; يعنى اولين دلالتى كه معلومات را به ذهن انسان وارد مى كند، همين نوع دلالت است.

نكته دوم:

ميان دلالت ايجادى و دلالت حكايى تفاوت هايى وجود دارد:

1. در دلالت حكايى ذهن انسان، به صورت مباشرى و بدون واسطه به معنا منتقل نمى شود، بلكه احتياج به صورت ذهنى ديگرى (صورت لفظ) دارد تا به كمك آن به معنا منتقل شود; اما در دلالت ايجادى، معنا بدون واسطه صورت ديگرى در ذهن حاضر مى شود;

[2]در دلالت ايجادى، فقط امور جزئى به ذهن آمده و تصور مى شود، چون كلى در خارج يافت نمى شود; به خلاف دلالت حكايى كه در آن، امور كلى هم متصور است

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص (144-143).

دلالت ايما

ر.ك: دلالت اشاره

دلالت تصديقى

دلالت لفظ بر مراد متكلّم

دلالت لفظ بر مراد متكلم، چه مراد استعمالى و چه مراد جدى، را دلالت تصديقى مى گويند.

در دلالت تصديقى، متكلم لفظ را به قصد خطور دادن معنا در ذهن مخاطب به كار مى برد; يعنى قصد دارد با استعمال لفظ، معنايى را به مخاطب تفهيم نمايد; حال، در صورتى كه اين معنا مراد جدى متكلم نباشد و فقط مراد استعمالى وى باشد، به آن، دلالت تصديقى اولى، و اگر مراد جدى وى نيز باشد، به آن، دلالت تصديقى ثانوى مى گويند.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 25.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 103.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 448 و 530.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 132.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 205.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 1، ص 486.

ملكى، حبيب الله، تلخيص الاصول، ص 165.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 10، ص 222.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 96.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 590.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 207.

دلالت تصديقى اولى

ر.ك: دلالت تصديقى.

دلالت تصديقى ثانوى

ر.ك: دلالت تصديقى.

دلالت تصديقى نفسى

ر.ك: دلالت تصديقى

دلالت تصورى

خطور معنا به ذهن مخاطب با شنيدن لفظ

دلالت تصورى، به معناى خطور معنا در ذهن مخاطب به مجرد شنيدن لفظ است، حتى در صورتى كه متكلم قصد اخطار معنا را در ذهن مخاطب نداشته باشد و حتى اگر لفظ از برخورد دو سنگ به گوش متكلم برسد. براى دلالت تصورى، سه شرط ذكر شده است:

1. وجود لفظ و تكلم به آن;

2. معنادار بودن لفظ; به اين معنا كه لفظ براى معنا وضع شده باشد و مهمل نباشد;

3. شنونده از قبل آن معنا را بداند; به بيان ديگر، شنونده آگاه به وضع آن لفظ براى معنا باشد، زيرا در غير اين صورت، خطورى براى او نخواهد بود; بنابراين، اگر لفظى از گوينده

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست