responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 173

استصحاب عدم نعتى

استصحاب عدمِ متعلق به وصف يك ماهيت

استصحاب عدم نعتى، مقابل استصحاب عدم محمولى است و به استصحابى گفته مى شود كه مستصحب آن، عدم نعتى مى باشد، مثل: استصحاب عدم قرشى بودن زنى معينى، يا عدم مسكر بودن مايعى معين.

توضيح:

عدم، گاهى به اصل ماهيت چيزى تعلق مى گيرد و بر آن ماهيت حمل مى شود، مثل «زيد معدوم» و «شريك البارى معدوم» كه عدم، بر ماهيت زيد و شريك البارى حمل شده است، و گاهى عدم، به وصفى از اوصاف ماهيتى كه محل عروض آن است تعلق مى گيرد، نه به اصل ماهيت، مثل: عدم مسكر بودن سركه اى كه نسبت به جوشيدن آن شك وجود دارد; در اين جا اِسكار، وصفى از اوصاف است و شك در اين است كه آيا سركه اى كه جوشيدن آن مشكوك است، به آن متصف شده است يا نه; به اين عدم، «عدم نعتى» و استصحاب اين عدم را «استصحاب عدم نعتى» مى گويند.

نيز ر.ك: عدم نعتى.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 526.

ايروانى، باقر، الحلقة الثالثة فى اسلوبها الثانى، ج 4، ص (260-256).

خويى، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج 3، ص 184.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 211.

كوثرانى، محمود، الاستصحاب فى الشريعة الاسلامية، ص 53.

استصحاب عدمى

حكم به استمرار عدم سابق

استصحاب عدمى، مقابل استصحاب وجودى و به معناى حكم به عدم وجود مستصحبى است كه عدم آن در گذشته يقينى بوده ولى اكنون در وجود آن ترديد شده است.

مستصحب گاهى از امور وجودى است، مثل: عدالت زيد، و طهارت مايعى معين، و گاهى از امور عدمى است كه دو صورت دارد:


[1]گاهى اين امر عدمى، عدم اصلى و ازلى است كه از آن به عناوين گوناگون ياد مى شود، از جمله: استصحاب عدم ازلى، استصحاب برائت اصلى، استصحاب حال شرع، استصحاب حال صِغَر يا استصحاب حال جنون

به اين معنا كه از ازل و قبل از خلقت عالم و آدم چنين تكليفى نبوده، پس از خلقت و قبل از شريعت اسلام نيز اين حكم موجود نبوده، هم چنين پس از شريعت نيز تا دوران قبل از بلوغ چنين حكمى وجود نداشته است، حال پس از بلوغ، مكلف شك مى كند كه چنين تكليفى شرعاً بر عهده او قرار گرفته يا نه; در اين جا استصحاب عدم جارى مى شود;

[2]گاهى اين امر عدمى، از عدم هاى مضاف و غير اصلى است، مثل: عدم كر بودن آب، عدم خمر بودن مايعى خاص، عدم رطوبت، عدم موت

نسبت به جريان استصحاب در امور وجودى اشكالى وجود ندارد، اما در مورد استصحاب جارى در امور عدمى اين بحث وجود دارد كه آيا اين نوع استصحاب در محل نزاع داخل است يا حجيت آن مسلم مى باشد. از كلام مرحوم «شريف العلما مازندرانى» (استاد مرحوم شيخ انصارى) به تبع مرحوم «صاحب رياض» (استاد ملا شريف ره) استفاده مى شود كه استصحاب هاى عدمى از موضوع بحث خارج و اعتبار آنها مسلّم است و تنها استصحاب در امور وجودى در محل بحث داخل است. مرحوم «شيخ انصارى» معتقد است محل نزاع عموميت داشته و عدميات را هم در بر مى گيرد.

نكته اول:

تفاوت استصحاب عدمى با اصل عدم، به اعتقاد كسانى كه هر دو را قبول دارند، اين است كه در استصحاب عدمى، حالت سابق لحاظ مى شود، ولى در اجراى اصل عدم، به حالت سابق توجه نمى شود.

نكته دوم:

تفاوت استصحاب عدمى با اصل تأخر حادث در اين است كه در اصل تأخر حادث، اصل پيدايش دو چيز مسلّم بوده، ولى تقدم و تأخر آنها مورد شك است; به خلاف استصحاب عدمى كه عدم وجود ء در سابق قطعى بوده ولى بعد در وجود آن ترديد شده است.

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 2، ص 549.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، دانشنامه حقوقى، ج 1، ص 311.

كوثرانى، محمود، الاستصحاب فى الشريعة الاسلامية، ص 53.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 5، ص 263.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 3، جزء 1، ص 27.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 256.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 6، ص 196.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 34.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 268.

استصحاب عقلايى

حكم عقلا به بقاى متيقن سابق در ظرف شك لاحق

استصحاب عقلايى استصحابى است كه عقلا آن را در جايى كه يقين سابق به وجود چيزى و شك لاحق در آن دارند، جارى نموده و حكم به بقاى آن چيز مى نمايند، به اين دليل كه موجود بودن چيزى در سابق كاشف از وجود آن در زمان لاحق است. در اين كه اين استصحاب، اماره عقلايى است يا نه، اختلاف وجود دارد:

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست