نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 259
با نقيض ديگرى باشد بواسطه آن امر لازم در حكم دو نقيض مىآيند و
قابل اجتماع و ارتفاع نمىباشند.
(184)منفصله حقيقيه
بر دو قسم است:
(185)قسم اول-
آنستكه انفصال فقط بين دو چيز باشد يعنى وجود يكى مساوى با عدم ديگرى باشد و قضيه
داراى دو جزء خواهد بود چنانكه در مثال زوج و فرد معلوم شد.
(186)قسم دوم-
آنستكه چند چيز داشته باشيم كه وجود يكى مساوى با عدم بقيه باشد مثلا هرگاه
ميدانيم هرعددى يا تام و يا زائد و يا ناقص است و حالت ديگرى ندارد-.
(186/ 2) در اينجا اگر
هريكيرا با ديگرى بسنجيم بين دو بدوى آنها انفصال حقيقى وجود ندارد زيرا وجود هريك
مساوى با عدم ديگرى نيست بلكه وجود يكى مساوى با عدم بقيه يعنى مجموع دو تاى ديگر
است. وجود عدد تام با عدم زايد بتنهائى مساوى نيست بلكه مساوى با مجموع عدم زائد و
عدم ناقص است و هرسه باهم قابل ارتفاع نيستند. زيرا هريكى ملازم با يك طرف نقيض
است و دوتاى ديگر با طرف ديگر نقيض ملازم ميباشند. و اگر دوتاى آنها منتفى گردد
مسلّما سومى وجود خواهد داشت و اگر آنهم وجود نداشته باشد دو طرف نقيض منتفى
خواهند گرديد.
(187)اين قضيه كه
ميگوئيم عدد يا تام و يا زائد و يا ناقص است در قوه آنستكه گفته باشيم مجموع اجزاء
عدد يا با خود مساوى است و يا نيست. آنكه مساوى است تام است. و آنكه مساوى نيست
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 259