كاملتر است. مثل اعداد كه از آحاد تأليف يافتهاند و جسم كه از ماده و صورت يا از اتمها تركيب يافته است.
2- بعضى از مركبات خارجيه جهت اتحاد آنها آنستكه در يك محل جمع شدهاند مثل سفيدى و سياهى كه در جسم ابلق بهم پيوستهاند.
3- مركب از حال و محل مثل جسم سفيد كه از سفيدى و جسم تركيب شده است.
4- مركب از اضافه و مضاف مثل پدر كه از شخص و پدرى بوجود آمده است.
5- مركب از علت فاعلى و فعل مثل بخشندگى و آن فائدهايست كه از كسى بديگرى برسد.
6- مركب از صورت و محل مثل افطس كه بينى مقعّر است.
7- مركب از غايت مثل انگشتر حلقهايستكه براى زينت بدست ميكنند.
اينها اقسامى است كه خواجه طوسى و امام رازى هريك در شرح خودشان بر منطق اشارات آوردهاند.
تشكيل معرف در مركبات خارجيه
(122) مركبات خارجيه را كه اقسامشان ذكر شد بايستى براى تعريف بذكر اجزاء بپردازند و همان اجزا را در تعريف بياورند.
و خود اجزاء اگر شناسا هستند محتاج بتعريف نيستند و الا بايستى اجزا را بحد و اگر ممكن نباشد برسم تعريف نمايند و معرفات آنها را ضمن تعريف مركب بيان كنند.