نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 164
2- آنكه تفكيك عارض از موضوع در وجود و يا در فكر محال است.
(45)تنها اين تفاوت
را با ذاتى باب ايساغوجى دارد كه بعد از ذات موضوع بآن ملحق ميشود زيرا معلول ذات
ميباشد و ذاتى بمعنى ايساغوجى علت و مقوّم ماهيت است و علت ماهيت بر ماهيت مقدم
است.
معنى ديگر ذاتى- عرض ذاتى در مقابل عرض غريب
(46)در هرعلمى از عوارض ذاتيه موضوع آن علم گفتگو ميشود و شيخ در
منطق اشارات[1]آنرا ذاتى باب
برهان ناميده است.
ذاتى باب برهان آنستكه از جوهر و ماهيت موضوع صادر شود خواه با واسطه
يا بدون واسطه باشد. در اين اصطلاح لازم ذاتى برهان شامل لوازم وجود و ماهيت هردو
ميشود. بخلاف قسم اول كه محدود بلوازم بىواسطه ماهيت بود. بنابراين تعريف، ذاتى
باب برهان شامل سه نوع محمولات عرضى ميشود:
1- اعراضيكه بدون واسطه
معلول ذات موضوع بوده و واسطه در ثبوت نداشته و با موضوع مساوى باشند.
2- اعراضيكه بواسطه جزء
ذات كه مساوى با ذات است (مثل فصل) بر موضوع عارض گردد.
3- اعراضيكه بتوسط ذاتى
اول در صورتيكه مساوى با موضوع باشد بموضوع ملحق گردد. همه اينها از جوهر موضوع
صادر ميشوند و ذاتى هستند قسم اول بدون واسطه و دو قسم اخير با واسطه ميباشند.