نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 86
حكماى اشراقى از جمله شيخ اشراق اگر چه به وجود عالمى بين عالم ماده
صرف و مجرّد تام قائلند و بر وجود عالم اجسام مثالى برهان اقامه نمودهاند و نشآت
وجودى را همچون حكماى مشّاء مثل شيخ رئيس و اتباع او و شارحان آثار وى به عالم
عقلى محض و نشأت مادى صرف منحصر نمىدانند، ولى از آن جائى كه منكر تجرد برزخى
يعنى برزخ و خيال مقيد و مثال متصلند و قواى جزئى نفس از جمله، قوه خيال را مادى
مىدانند، و معتقدند كه قوه خيال، بعد از بوار بدن، فانى مىشود، نمىتوانند به
معاد جسمانى و حشر اجساد و اجسام مقبور در قبور قائل شوند.
حكماى مشايى و اشراقى، در اين امر، متفق القولند كه نفس ناطقه انسانى
در اول مرتبه و نخستين مرحله ظهور، مجرد تام الوجود است و بعد از بدن، باقى و
موجود است. و قواى جزئيه نفس، بعد از عروض موت، مضمحل و فانى مىشوند و محشور،
همان جهت تجرد انسان است.
اين كه حكماى اشراق به ابدان مثالى در قوس نزول وجود، يعنى مثال مطلق
و كلى منفصل و عام، معاد جسمانى را تصحيح نمايند، در حالتى كه تعلق نفس به ابدان
مثالى و برزخى، بدون وجود جهت مناسبت تعلق كه همان تجرد قوه خيال باشد، حشر جسمانى
در انسان معنا ندارد. و مانع از حشر جسمانى، مادى بودن قوه خيال متصل است كه بعد
از بوار بودن، فانى و معدوم مىشود، چه آن كه بعد از بوار و فناى قواى جزئيه از
جمله، قوه متخيله، مناسبت بين مدرك و مدرك باقى نمىماند و هيآت عارض بر جهت تجرد
نفس كه همان قوه عاقله باشد، به صور خيالى موجود در عالم جزئى برزخ مطلق و منفصل،
متصوّر نمىشود. و قهرا ملكات و حالات و نيات قائم به قواى جزئى نفس ناطقه، مانند
اصل قوه خيال و
و حشر اجساد و احوال و نشآت بعد از موت، بسيار تنگ و نارسا است «معانىهرگز اندر حرف نايد».
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 86