نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 71
فرق بين اين دو تعلق، مشكل معاد را حل مىنمايد نادرست است، مگر آن
كه انسان در صدد ياوه گويى برآيد و بر آن، تفاخر نمايد.
برخى از اعلام حكمت، تعلق روح به بدن مثالى را ملاك حشر و معاد
دانند.
«شيخاشراق» و «علامهشهرزورى» و «علامهشيرازى» و اتباع و اتراب آنان نيز به اين مسلك
گرويدهاند [1]. اين مسلك اگر چه نسبت به طريقه مشائيه قدرى به معاد
[1]. به عقيده صاحب شوارق، شيخ غزّالى نيز معاد را مثل شيخ سعيد
شهيد به بدن مثالى داند. ولى اين درست نيست، ظاهر برخى از كلمات غزالى، اين است كه
معاد، حشر روح به بدن مثالى است ولى در رسايل و كتب خود به مثليت قايل است مانند
امام فخر الدين خطيب رازى. حق آن است كه غزالى در مسائل مربوط به مبدأ و معاد
مقلّد حكماست، ولى در اكثر موارد، تقيّه مىنمايد و بر خلاف عقيده، سخن مىگويد.
صاحب شوارق در گوهر مراد گويد: «بسيارىاز
محققين اهل اسلام مانند غزالى و اكثر صوفيه و اشراقيين اسلام، تصحيح معاد جسمانى
به بدن مثالى كنند، پس اگر معادى كه از ضروريات دين اسلام است همين نحو ظاهر باشد
كه متكلمين بر آنند، تكفير بسيارى از محققين علماى اسلام لازم آيد.
و اقرب آن است كه معادى كه ضرورى دين است، معادى است كه شخص معاد
همان شخص مكلّف باشد و به نحوى باشد كه مورد لذّات و آلام جسمانى تواند بود ...» (ص 236، 237).
بايد اين فيلسوف محقق بيان مىكرد كه غزالى و متصوفه- محققان از
علماى شريعت و متألّهان از عرفاى اسلامى- چگونه تصحيح معاد به بدن اخروى نمايند؟ و
چون بدن متعلّق روح، در آخرت و حشر، ماده و قوه فنا و فساد ندارد، از آن به بدن
مثالى تعبير نمودهاند. و اين، غير از بدن مثالى و برزخىاى است كه اشراقيه اسلام
از جمله شيخ سعيد شهيد، تحقق حشر اجساد و ساير مواعيد نبوت را به آن داند، بين اين
دو، فرقان عظيمى است. بدن متصوّر به صور نيّات كه بر طبق اخبار متعدد، خلايق به آن
محشور شوند، مثال صعودى و بدن اخروى است كه عين بدن دنيوى است. و اگر كسى بين
ابدان دنيوى و ابدان اخروى- از اين جهت كه ابدان اخروى، حىّ و زنده و شاهد گويا
هستند كه «تَشْهَدُأَرْجُلُهُمْ»[1]و
«إِنَّالدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ
الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ ...»[2]و ابدان دنيوى