نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 453
في الكتب الحكمية فنقول:
صورت مجرد از ماده، يعنى صورت مقدارى بدون ماده، بدون شك از حيث
وجود، از صور منغمر در ماده و حالّ در هيولا تمامتر و كاملتر و از اجسام مختلط
به قوه و استعداد موجود در عالم گيتى اشرف است، بنابراين بايد قبل از عالم ماده،
موجود شده باشد و فيض وجود از طريق عالم مثال و برزخ و صور مقدارى صرف حىّ درّاك،
به عالم اجسام مقيد به قيود و سلاسل ماده برسد. و طفره به طور مطلق- چه در حركات
عرضى مكانيه و چه در حركات جوهريه ذاتيه ملازم با ترقيات و چه در تنزلات و قوس
نزولى- محال است و فيض بايد از مجراى عالى به دانى برسد.
اگر ممكن اشرف (عالم برزخ و مثال) قبل از ممكن اخس از مبدأ عادل حكيم
صادر نشود يا از جهت آن است كه علت فياض وجود، به وجود اشرف علم ندارد و در نظام
ربوبى و علم ازلى حق، عالم مثال (وجود اشرف) تقرر و ثبوت علمى ندارد (در حالتى كه
شيئيت هر شىء نزد ارباب معرفت به نحوه ثبوت آن در علم حق و مقام واحديت است) و يا
آن كه وجود عالم اشرف و ممكن اعلى و اتم، صورت علمى دارد، ولى علت بر ايجاد آن
قادر نمىباشد [1]. در صورتى كه
دارند و حقيقت شىء به فصل اخير و به صورت تماميت هر شىء است و
موضوع له الفاظ، معانى عامهاند. و انسان مادى بعد از طى درجات نباتى و حيوانى و
نيل به مقام عقلانى صرف و انصراف از عالم ماده و انتقال به عالم عقل و رسيدن به
مقام فناى في اللّه و خلع جلباب بدن، از مرتبه انسان خارج نمىشود، بلكه در مقام
انسانى، راسختر و مصداق تام و تمام انسان واقع مىشود و مرتبه نازل او كه همان
مقام تجرد برزخى و مثالى او باشد مقوم انسانيت او نيست، بلكه تحصّل اين مرتبه نيز
به فصل اخير اوست كه همان مقام صرف ذات او باشد و عقل بالفعل شدن، محقق معناى
انسانى است و انسان غير بالغ به مرتبه عقل بالفعل، حيوان بالفعل و انسان بالقوه
است.
[1]يكى از اشكالات بر مثل نورى و عقول متكافئه و قواهر واقع
در سلسله طوليه وجود، آن است كه:
بين مثل نورى متعدد مثل رب النوع انسان و بقر و ساير حيوانات و
انواع موجود در عالم دنيا و گيتى از لحاظ نوع (ذاتيات) چه فرق است؟ و تميّز بين
عقل مدبّر انسان با عقل مدبّر نوع ديگر- با فرض تجرد
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 453