نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 210
مرحوم آقا على از مفسده تناسخ فرار نموده است، ولى اين كه گويد: بدن
متحول و متحرك به طرف نفس است و نفس از مقام عالى خود تنزل نمىنمايد تا تناسخ
لازم آيد و بدن آن قدر حركت نمايد تا خود به نفس متصل شود، متحمل همان اشكالى بايد
شود كه به غياث الدين منصور وارد است و آن اشكال از اين قرار است كه: بدن متحول و
متحرك به سوى نفس آيا بعد از خلاصى از ماده، متعلق نفس مىشود و يا با حفظ حصول در
ماده، موضوع نفس قرار مىگيرد؟ با حفظ ماده، مبدأ حركت بدن دنيوى است و قهرا نفس
تا تنزل نكند [1] به بدن تعلق
[1]. يكى از اساتيد ما- ادام اللّه ظله الظليل على رءوسنا
بإدامة وجوده الشريف و عزّه الجليل- در مجلس درس[1]در مقام تقرير مسلك آقا على حكيم در جواب
مناقشه ما مىفرمود: «آخرينمرحله سير بدن با اولين مقام اتصال آن
به نفس و روح مفارق مطابق است» و ما به فرموده استاد، مناقشه مىنموديم و به ايشان
عرض مىكرديم آخرين مرحله سير و تحول بدن اولين مقام تجرد اين بدن از ماده است با
آن كه با حفظ مقام هيولويت متعلق نفس مىشود، اگر حافظ ماده باشد و نفس تنزل نكند
نمىشود به آن تعلق بگيرد و اگر ماده را رها نموده و بدنى است مقدارى و محسوس و از
جهت صورت جسمانى همان بدن دنيوى است، اين همان كلام ملا صدرا است و اگر داراى
هيولا و استعداد است، اين مسلم است كه ابدان اخروى داراى استعداد فساد و فنا
نيستند، لذا مخلد و ابدى مىباشند و چون آخرت يوم نيل نفوس و ابدان به ثمرات اعمال
و نيات است، در آخرت تكليف نيست؛ دنيا دار تكاليف و آخرت دار جزا و مقام رسيدن به
ثمرات افعال و نتايج تكاليف است. به همين مناسبت ترقى و تكامل طولى در آخرت محال
است و لذا آخرت، نشأت بعث رسل و انزال كتب نمىباشد و به همين لحاظ اهل رحمت، به
رحمت ابدى و اهل عذاب به عذاب دائمى مىرسند و سرّ خلود در
[1]شيخنا السيد آقا ميرزا ابو الحسن قزوينى- دامت بركاته-
اغلب اساتيد ما تمايل به طريقه آقا على حكيم داشتند، ولى طريقه او متحمل مناقشات
است. مسأله بدين اهميت را نمىتوان با ريسمان بازى ملايى حل نمود و در اين قبيل از
عويصات بايد به واقع و آنچه كه معتقد اهل عصمت و طهارت عليهما السّلام اجمعين
مىباشد ملتزم گرديد، كسانى كه اصلا به اصول و قواعد عقلى آشنايى ندارند، حق
مداخله در اين قبيل از مشكلات را ندارند، مثل اين كه شنيده مىشود بعضى از غاغه
ناس و اصحاب خنّاس و برخى از اوائل العقول كه «فىكل
واد يهيمون» را مصداقند، در معقولات دخالت نمودهاند. اين قسم از مردم كه جهل مركب
و فطرت شيطانى در نهاد آنان توأما به منزله طبيعت ثانوى درآمده است، خود به خود
بدون اختيار، مبدأ شرّ و فساد و ناخودآگاه آنى از نقشه شيطانى غفلت نمىورزند و در
اظهار خباثت، از باب ابتلا به ملكه راسخه عناد، بىاختيارند.
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 210