مثالى ساده براى تفسير
قرآن به قرآن: خداى تعالى در قصه عذاب قوم لوط در جايى مىفرمايد بر ايشان باران
بد، بارانيديم[2] و در جاى ديگر اين كلمه را به كلمهاى
ديگر تبديل كرده مىفرمايد برايشان سنگ بارانيديم[3] و از انضمام آيه دوم به آيه اول روشن مىشود كه مراد از باران بد
سنگهاى آسمانى است. كسى كه با نظر كنجكاوى در احاديث اهل بيت و در رواياتى كه از
مفسرين صحابه و تابعين در دست است، رسيدگى نمايد ترديد نمىكند كه روش تفسير قرآن
به قرآن تنها روش ائمه اهل بيت عليهم السلام مىباشد.
ظاهر و باطن قرآن
چنانكه فهميديم قرآن كريم
با بيان لفظى خود مقاصد دينى را روشن مىكند و دستوراتى در زمينه اعتقاد وعمل به
مردم مىدهد ولى مقاصد قرآن تنها به اين مرحله منحصر نيست بلكه در پناه همين الفاظ
و در باطن همين مقاصد مرحلهاى معنوى و مقاصد عميقتر و وسيعتر قرار دارد كه خواص
با دلهاى پاك خود مىتوانند بفهمند.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه
و آله كه معلم خدايى قرآن است مىفرمايد:[4] قرآن ظاهرى انيق (زيبا و خوش آيند) و باطنى عميق دارد و نيز
مىفرمايد:[5] قرآن بطن دارد و بطنش نيز بطن