responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 33

گردانان آن اعتراض نموده اجتماعاتى نيز كردند ولى پاسخ شنيدند كه صلاح مسلمانان در همين بود. [1]

اين انتقاد و اعتراف بود كه اقليتى را از اكثريت جدا كرد و پيروان على عليه السلام را به همين نام (شيعه على) به جامعه شناسانيد و دستگاه خلافت نيز به مقتضاى سياست وقت مراقب بودكه اقليت نامبرده به اين نام معروف نشوند و جامعه به دو دسته اقليت و اكثريت منقسم نگردد، بلكه خلافت را اجماعى مى‌شمردند و معترض را متخلف از بيعت و متخلف از جماعت مسلمان مى‌ناميدند و گاهى با تعبيرات زشت ديگر ياد مى‌كردند. [2]

البته شيعه همان روزهاى نخستين محكوم سياست وقت شده نتوانست به مجرد اعتراض، كارى از پيش ببرد و على عليه السلام نيز به منظور رعايت مصلحت اسلام و مسلمين و نداشتن نيروى كافى دست به يك قيام خونين نزد ولى جمعيت معترضين از جهت عقيده تسليم اكثريت نشدند و جانشينى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و مرجعيت علمى را حق طلق على عليه السلام مى‌دانستند [3] و مراجعه علمى و معنوى را تنها به آن حضرت روا مى‌ديدند و به سوى او دعوت مى‌كردند. [4]


[1] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 103- 106؛ تاريخ ابى‌الفداء، ج 1، ص 156 و 166؛ مروج الذهب، ج 2، ص 307 و 352؛ ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 17 و 134

[2] . عمروبن حريث به سعيد بن زيد گفت: آيا كسى با بيعت ابى‌ابكر مخالفت كرد؟ پاسخ داد: هيچ كس مخالف نبود جز كسانى كه مرتد شده بودند يا نزديك بود مرتد شوند. «تاريخ طبرى، ج 2، ص 447»

[3] . در حديث معروف ثقلين مى‌فرمايد: من در ميان شما دو چيز با ارزش را به امانت مى‌گذارم كه اگر به آنهامتمسك شويد هرگز گمراه نخواهيد شد: قرآن و اهل بيتم تا روز قيامت از هم جدا نخواهند شد. اين حديث با بيشتر از صد طريق از سى و پنج نفر از صحابه پيغمبر اكرم نقل شده است. «رجوع شود به عبقات‌الانوار، ج 2، ص 34، (حديث ثقلين) و غاية المرام، ص 211».

پيغمبر فرمود: من شهر علمم و على درب آن مى‌باشد پس هر كه طالب علم است از درش وارد شود. «البداية و النهاية، ج 7، ص 359»

[4] . يعقوبى، ج 2، ص 105- 150 مكررا ذكر شده‌

نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست