نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 34
دو مسئله جانشينى و
مرجعيت علمى
شيعه طبق آنچه از تعاليم
اسلامى به دست آورده بود معتقد بود كه آنچه براى جامعه در درجه اول اهميت است روشن
شدن تعاليم اسلام و فرهنگ دينى است[1] و در درجه تالى آن، جريان كامل آنها در ميان جامعه مىباشد.
به عبارت ديگر، اولا:
افراد جامعه به جهان و انسان با چشم واقعبينى نگاه كرده وظايف انسانى خود را (به
طورى كه صلاح واقعى است) بدانند و به جا آورند اگر چه مخالف دلخواهشان باشد.
ثانيا: يك حكومت دينى نظم
واقعى اسلامى را در جامعه حفظ و اجرا نمايد به طورىكه مردم كسى را جز خدا نپرستند
و از آزادى كامل و عدالت فردى و اجتماعى برخوردار شوند. اين دو مقصود، به دست كسى
بايد انجام يابد كه عصمت و مصونيت خدايى داشته باشد وگرنه ممكن است كسانى مصدر حكم
يا مرجع علم قرار گيرند كه در زمينه وظايف محوله خود از انحراف فكر يا خيانت سالم
نباشند و تدريجاً ولايت عادله آزادى بخش اسلامى به سلطنت استبدادى و ملك كسرائى و
قيصرى تبديل شود و معارف پاك دينى مانند معارف اديان ديگر دستخوشِ تحريف و تغيير
دانشمندان بوالهوس و خودخواه گردد و تنها كسى كه به تصديق پيغمبر اكرم در اعمال و
اقوال خود مصيب و روش او با كتاب خدا و سنت پيغمبر مطابقت كامل داشت همان على عليه
السلام بود.[2]
و اگر چنانكه اكثريت
مىگفتند قريش با خلافت حقه على مخالف بودند لازم بود مخالفين را به حق وادارند و
سركشان را به جاى خود بنشانند چنانكه با جماعتى كه در
[1] . كتاب خدا و بيانات
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهلبيت با ترغيب و تحريص به تحصيل علم تا
جايى كه پيغمبر اكرممىفرمايد: «طلب العلم فريضة على كل مسلم»؛ طلب دانش بر هر
مسلمانى واجب است. «بحارالانوار، ج 1، ص 55»