responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 185

محدوديت شديد درآمد منصور آزارها و شكنجه‌ها و كشتارهاى بى‌رحمانه‌اى در حق سادات علويين روا ديد كه از بنى اميه با آن همه سنگدلى و بيباكى سرنزده بود. به دستور وى آنان را دسته دسته مى‌گرفتند و در قعر زندان‌هاى تاريك با شكنجه و آزار به زندگى شان خاتمه مى‌دادند و جمعى را گردن مى‌زدند و گروهى را زنده زير خاك مى‌كردند و جمعى را در پى ساختمان‌ها يا ميان ديوارها گذاشته رويشان بنا مى‌كردند.

منصور دستور جلب امام ششم را از مدينه صادر كرد (امام ششم پيش از آن نيز يك‌بار به امر سفاح خليفه عباسى به عراق و پيش از آن نيز در حضور امام پنجم به امر هشام خليفه اموى به دمشق جلب شده بود).

مدتى امام را زير نظر گرفتند و بارها عزم كشتن آن حضرت را نموده و هتك‌ها كرد ولى بالاخره اجازه مراجعه به مدينه را داده و امام به مدينه مراجعت فرمود و بقيه عمر را با تقيه شديد و نسبتاً با عزلت و گوشه نشينى برگزار مى‌كرد تا به دسيسه منصور مسموم و شهيد شد [1].

منصور پس از آن‌كه خبر شهادت امام ششم را دريافت داشت به والى مدينه نوشت كه به عنوان تفقد بازماندگان، به خانه امام برود و وصيت نامه آن حضرت را خواسته و بخواند وكسى را كه وصى امام معرفى شده فى المجلس گردن بزند و البته مقصود منصور از جريان اين دستور اين بود كه به مسئله امامت خاتمه دهد و زمزمه تشيع را به كلى خاموش كند ولى برخلاف توطئه وى وقتى‌كه والى مدينه طبق دستور، وصيت‌نامه را خواند ديد امام پنج نفر را براى وصايت تعيين فرموده. خود خليفه و والى مدينه و عبدالله افطح فرزند بزرگ و موسى فرزند كوچك آن حضرت و حميده و به اين ترتيب تدبير منصور نقش بر آب شد [2].


[1] . فصول المهمه، ص 212؛ دلائل الامامه، ص 111 و اثبات الوصيه، ص 142

[2] . اصول كافى، ج 1، ص 310

نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 185
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست