نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 159
با توجه به مطالب فصل
گذشته و توجه به اينكه كسانىكه در اين قضيه از عملى شدن تصميم پيغمبر اكرم صلى
الله عليه و آله جلوگيرى كردند همان اشخاصى بودند كه فرداى همان روز از خلافت
انتخابى بهرهمند شدند و به ويژه اينكه انتخاب خليفه را بىاطلاع على عليه السلام
و نزديكانش نموده، آنان را در برابر كار انجام يافته قرار دادند آيا مىتوان شك
نمود كه مقصود پيغمبر اكرم در حديث بالا تعيين شخص جانشين خود و معرفى على عليه
السلام بود؟
و مقصود از اين سخن ايجاد
قيل وقال بود كه در اثر آن پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از تصميم خود منصرف
شود نه اينكه معناى جدى آن (سخن نابهجاى گفتن از راه غلبه مرض) منظور باشد.
زيرا اولًا: گذشته از
اينكه در تمام مدت بيمارى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله حتى يك حرف نابه جا
شنيده نشده و كسى هم نقل نكرده است، روى موازين دينى، مسلمانى نمىتواند پيغمبر
اكرم صلى الله عليه و آله را كه با عصمت الهى مصون است به هذيان و بيهودهگويى
نسبت دهد.
ثانياً: اگر منظور از اين
سخن معناى جديش بود محلى براى جمله بعدى (كتاب خدا براى ما بس است) نبود و براى
اثبات نابه جا بودن سخن پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با بيماريش استدلال مىشد
نه با اينكه با وجود قرآن نيازى به سخن پيغمبر نيست، زيرا براى يك نفر صحابى
نبايست پوشيده بماند كه همان كتاب خدا، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را مفترض
الطاعه و سخنش را سخن خدا قرار داده و به نص قرآن كريم مردم در برابر حكم خدا و
رسول هيچگونه اختيار و آزادى عمل ندارند.
ثالثاً: اين اتفاق در مرض
موت خليفه اول تكرار يافت و وى به خلافت خليفه دوم وصيت كرد وقتىكه عثمان به امر
خليفه، وصيت نامه را مىنوشت، خليفه بىهوش شد با اين حال خليفه دوم سخنى را كه
درباره پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله گفته بود درباره
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 159