responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 160

خليفه اول تكرار نكرد. [1]

گذشته از اينها خليفه دوم در حديث‌ [2] ابن‌عباس به اين حقيقت اعتراف مى‌نمايد، وى مى‌گويد: من فهميدم كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خواهد خلافت على را تسجيل كند، ولى براى رعايت مصلحت به هم زدم. مى‌گويد: خلافت از آن على بود [3] ولى اگر به خلافت مى‌نشست مردم را به حق و راه راست وادار مى‌كرد و قريش زير بار آن نمى‌رفتند از اين روى وى را از خلافت كنار زديم.

با اين‌كه طبق موازين دينى بايد متخلف از حق را به حق وادار نمود نه حق را براى خاطر متخلف ترك نمود موقعى كه براى خليفه اول خبر آوردند كه جمعى از قبايل مسلمان از دادن زكات امتناع مى‌ورزند، دستور جنگ داد و گفت: «اگر عقالى را كه به پيغمبر خدا مى‌دادند به من ندهند با ايشان مى‌جنگم». [4] و البته مراد از اين سخن اين بود كه به هر قيمت تمام شود بايد حق احيا شود البته موضوع خلافت حقه از يك عقال مهم‌تر و با ارزش‌تر بود.

امامت در بيان معارف الهيه‌

در بحث‌هاى پيغمبرشناسى گذشت كه طبق قانون ثابت و ضرورى هدايت عمومى، هر نوع از انواع آفرينش از راه تكوين و آفرينش به سوى كمال و سعادت نوعى خود هدايت و رهبرى مى‌شود.

نوع انسان نيز كه يكى از انواع آفرينش است از كليت اين قانون عمومى مستثنا نيست و از راه غريزه واقع‌بينى و تفكر اجتماعى، در زندگى خود به روش خاصى بايد


[1] . ابن‌اثير، الكامل، ج 2، ص 292 و شرح ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 54

[2] . شرح ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 134

[3] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 137

[4] . البداية والنهايه، ج 6، ص 311

نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 160
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست