نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 573
شود به كرباسى و مثل آن، و
دو دستش رها باشد و تعجيل در تجهيز او را، اگر مشتبه الحال نباشد. و مكروه است
حضور جنب حايض، در نزد او.
اسرار: توحيد «اصل الاصول» است، و غايت ايجاد
و از مهد تا لحد، بايد كوشش كرد: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ
إِلَّا ما سَعى».[1] مثنوى
تا توانى، مىخروش و مىخراش
تا دم رفتن، دمى غافل مباش
[2] و بعد از معرفت، حق عرفان به حق، مظهر اعظم و مجلاى أتمّ [توحيد]
است، «نبىّ» و «ولىّ» و «عقل كلّ» و «نفس كلّ». چه، روحانيّتشان كليّت دارد و در
مقام ولايت كبرى، نور واحدند، بلكه در حقيقت، همان علم توحيد است، چه «خليفه» به
صفات مستخلف است، همه اسماء حسناى او و ظهور اعظم اويند، چنانكه در اخبار است:
«نحن الاسماء الحسنى»، و اسراج از باب تطابق عالمين صورت و معنى است كه تشعيل
مصباح جان، از نور حقيقت مىشود، براى او.
بيت
الا اى جان و دل را، درد و دارو
تو آن نورى كه لم يمسسه نار
زجاجه بشكن و زيتت، فروريز
به نورِ كوكب درّى در آويز
محافل ظاهر را، چراغ از
برون آرند و بزم را روشن كنند و محفل دل، چراغش از اندرون آيد و منوّر بلكه «نُورٌ عَلى نُورٍ»[3] شود، و در اين اسراج، به زبان حال افصح از زبان قال گويد:
دل افسرده دارم، سخت بىنور
چراغى زان به غايت روشنى دور
منوّر كن، دلِ افسردهام را
بر افروزان چراغِ مُردهام را
وقت احتضار، هنگام تجلّى
حق است، بر موسى نفس ناطقه، و از باب تطابق موت طبيعى و موت اختيارى كه پيغمبر
صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «موتوا قبل أن تموتوا»[4]، و از
[1] - نجم/ 40.
[2] - «مثنوى»، دفتر 1/38- رمضانى- ج 1/ 111- نيكلسون- و ج 1/ 790- جعفرى-
[3] - نور/ 35.
[4] - «بحار الانوار»، ج69/ 317 و ج 72/ 59.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 573