نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 403
يافتن» است، چنانكه در قول
حق است: «أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ».[1] و ثانيا: هر جا لذّتى است، ادراك
ملايم است، [امّا] نه هر جا ادراك ملايم است، لذت است كه موجبه كليه، كنفسها منعكس
نمىشود. و محمد بن زكريّا[2] لذت را «رفع الالم» دانسته و [اين سخنى] نامعقول است، [چرا] كه اهل
عالم، همه طالب لذّتند و از «عدم» گريزانند. و شيخ رئيس، ردّ كرده، با اين [بيان]
كه:
بسيار است كه لذّت حاصل
مىشود، بىسابقه الم، چون مشاهده باصره، جمالى را، بىطلب، در اوّل مرتبه و چشيدن
ذائقه حلوى را، ابتدائا.
پس، هرگاه اينها را
دانستى، بدان كه: لذّت باصره، چون ادراك «ضياء» و «نور» و نظر به بوستان و وجه
جميل و لذّت سامعه، چون استماع اصوات طيّبه، و لذّت شامّه، چون استشمام روايح
معطّر، و مثل اين است ذائقه و لامسه و خيال و وهم، لذّات آنها نيز به، ادراك صور
مستحسنه آنهاست. و لذّت قوّت غضبيّه، به «غلبه» و شهويّه به «نيل شهوات» [است]، و
بر اين قياس كن، آلام اينها را به اضداد، ولى همه جزئيّاتاند و منقطع و سراب
متلمّع و حباب متقنشع.
و امّا لذّات عقل، چون
تعقّل معقولات از ذات واجب الوجود و صفاتش و افعالش، خاصّه علم حضورى به نحو تخلّق
و تحقّق و رقايقى كه صور لذيذه برزخيّه و اخرويّه باشند، اهل آن عالم را ربودهاند
و محدودند و اظلّهاند، نه اشعّه، اگر چه دائماند: «تلك عقبى الدّار».[3] و رقايق الرّقايق كه صور لذيذه و
جميله دنيويّه باشند، با شوب به تكدّرات و تجدّد جسمانى- كه از آن جمله است- و غول
هيولانى و تباعد مكانى و تمدّد و تجدّد زمانى- كه از لوازم عالم فرق الفرقاند-
اهل اين عالم را ربودهاند. پس، حقايق اينها كه عقول و ينابيع اينها باشند، و
اينها ظلال و قطرات آنها، و همه اشعّه و، اظلّه نور الانوار، چگونه روحانيان را
نربايند؟
مثنوى
[1] - يونس/ 90.
[2] - ن. ك به: «تاريخفلسفه اسلامى»، زير نظر حسين نصر، چاپ اول 1383، انتشارات حكمت/ 340- 373.
[3] - آيهاى با اينتركيب، در قرآن نيامده، بلكه آمده است: «أُولئِكَلَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ». رعد/ 22.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 403