نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 203
دانستى كه در هيچ مرتبه
[اى] «اراده» و «اختيار» مسلوب نيست. ولى فرمود كه:
اسباب خارجه سوق كرد بر
شوق. و لهذا در آخر كلامش فرموده كه:
اگر قصد شده كه لازم
مىآيد حصول اراده، بدون اراده و اختيار و رضاى انسان نسبت به ارادهاش.
پس، ظاهر شد بطلانش و اگر
قصد شده كه واجب است انتهاء استناد ارادهاش در وجود و وجوبش به سوى قدرت تامّه
وجوبيّه و اراده حقّه ربوبيّه، پس شناخته شده كه اين، حقّ صريح است: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ
خَلْفِهِ».[1] «و انّه لا جبر و لا تفويض و لكن امر
بين امرين».[2]
و از جمله اشكالات آن است كه: فعل عبد را، اگر خداوند- جلّ شأنه- علم داشته است به
وجودش و تعلّق گرفته است به آن ارادهاش، واجب الصّدور است و اگر علمش تعلّق گرفته
است، ولى ارادهاش تعلّق نگرفته است، [در اين صورت نيز] ممتنع الصّدور است كه: «ما
شاء الله كان و ما لم يشأ لم يكن».[3] پس، فعل عبد، مقدور عبد نيست و با اين تقرير، تأكيد اشكال را منظور
داشتهاند به طريق متكلّمين كه به علم فعلى قائل نيستند و قدرت را صحّت «صدور» و
«لا صدور» دانند و الّا همان علم كفايت كند كه اگر در علم حق تعالى گذشته است،
واجب الوقوع است، چه علم ازلى، مطابق لايزالى مىخواهد، به علاوه آنكه علم خدا
فعلى است.
و اشكال را، اگر چه وصف به
صعوبت كردهاند، ولى جواب آسان است كه: فعل عبد، اگر چه در علم ازلى گذشته، ولى به
طور و طرز واقع گذشته، اعنى: مسبوق به مبادى وقوع از ادراك عبد و قدرتش و ارادتش و
غير ذلك. زيرا كه چنانكه فعل او را «علم» دارد، ذات و صفات او را هم «علم» دارد.
پس، «علم» دارد كه زيد كتابت خواهد كرد به قدرت و ارادت و اختيار خود كه بديهى است
كه حركت دست كاتب، چون حركت دست مرتعش نيست.
مثنوى
[1] - فصّلت/ 42.
[2] - «بحار الانوار»، ج25/ 328 و ج 71/ 127.
[3] - مأخذ پيشتر ذكرشد.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 203