نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 117
معرفت تفصيلى كجا؟ [به
همين منوال،] باز معرفت حكيمانه و متكلّمانه كجا و عاميانه كجا؟ و هم چنين، علميّه
كجا و عيانيّه و حقيقيّه كجا؟ و چون صفات جلال، [همان] صفات سلبيّه است و سلبيّه،
سلب سلب است، نه سلب وجود از حيثيّت وجود، راقم جواب داده، قافيه مشهور را كه:
جمالك فى كلّ الحقاقى ساير
و ليس له الّا جلالك ساتر
به اين قافيه كه:
و كيف جلال الله ستر جماله؟
و لم يك سلب السّلب قط يحاصر
[1] و از آنجا كه سلب سلب، «ثبوت» است، جلال، جمال است و نيز جمال، جلال
است. چه، در نزد تجلّى اعظم به جمال مطلق، قهّاريّتى است، آن جمال اجمل را كه هيچ
نمىماند و به وجهى بعيد، چنانكه در نزد طلوع شمس هيچ نور به نظر نيايد، براى
كواكب در قوس النّهار.
بيت
علم چون بر فرازد، شاه فرخار
چراغ آنجا نمايد، چون شب تار
پس، چون بسيار باريك بينى
مىخواهد در سلوب و آموختى، بيا به ذكر كه گفته است:
داد جاروبى به دستم، آن نگار
گفت: ازين دريا، برانگيزان غبار
مراد به «جاروب»، «لاى
نافيه» است در «لا اله الّا اللّه» و نگار اهل الذّكر- كه به طلّاب حقّ ذكر
مىدهند- شرط است كه از درياى وجود، با «لا» تشبيه، غبار امكان را بروبد كه امكان،
«لا ضرورت» است و موصوفش، ماهيّات و تعيّنات كه عدمىاند و مباد كه به وجودى- بما
هو وجود- بر زند كه وجود، از صقع «وجوب» است، چه حيثيّت امتناع، «عدم» است. اين
است كه گويد:
بيت
عارف حقشناس را بايد
كه به هر سو كه ديده بگشايد
در حوايج خداى را بيند
جز شهود خداى نگزيند
و اين است كه همه وجودات،
مدّعى الوهيّتاند و الوهيّت همه، در اثبات