باشد مقصود آنست كه بشر از آب كمى آفريده شده و اگر بمعنى آب صاف شده
باشد، نطفه چكيده و صاف شده وجود انسان است.
اگر گويند مبدء وجود انسان كرم كوچكى است از مرد (اسپرماتوزوئيد) و
سلّول مدورى است از زن (اوول)، آب صاف شده يا كم يعنى چه؟ گوئيم سلّول مرد هر چه
باشد در ميان همان آب صاف شده و چكيده است و مردم جز آن نمىفهميدند.
بعيد نيست كه مراد از «نطفه» در
آيات خود سلول زن و مرد بوده باشد كه هر دو چكيده و جدا شده از وجود زن و مرد است
اين سخن در نظر نگارنده از همه آنچه گفته شد قويتر است خاصّه آنكه نطفه در همه جا
از قرآن نكره آمده يعنى چكيده بخصوص.
در خاتمه ناگفته نماند: در خطبه 48. نهج البلاغه درباره نهر فرات
فرموده:
نطق:نطق
و منطق بمعنى سخن گفتن است در قاموس گويد: «نَطَقَيَنْطِقُنُطْقاًومَنْطِقاًونُطُوقاً» يعنى تكلّم كرد با صوت و حروفيكه معانى با آنها فهميده ميشود. در
مجمع ذيلعُلِّمْنامَنْطِقَالطَّيْرِنمل: 16. از اهل عربيّت نقل كرده
كه نطق در غير بنى آدم بكار نرود و در غير انسان صوت گويند.
راغب نيز آنرا مسلّم دانسته و گويد:
در غير انسان بالتبع گفته شود.
ولى مجمع از مبرّد نقل ميكند:
هر كه از خود چيزى را بيان كند ناطق و متكلّم خوانده ميشود رؤبه چنين
گويد:
لو أنّنى أعطيت علم الحكل
علم سليمان كلام النمل
حكل آنست كه صدايش شنيده نشود يعنى ايكاش علم حكل بمن داده ميشد
مانند علم سليمان بكلام نمل.
ناگفته نماند قرآن كريم آنرا در انسان، پرندگان، كتاب و هر شىء