در قضيه قتل فرزند آدم برادر خويش را آمدهأَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ
مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَالنَّادِمِينَمائده: 31. ميشود گفت ندامتش از
عدم دفن برادر بود و ميشود گفت بر اصل قتل بود آيا در صورت دوّم آن توبه است؟
در باره ناقه صالح آمدهفَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوانادِمِينَشعراء: 157.
گفتهاند ندامت بعد از ظهور علامت عذاب بود و گر نه پس از عقر ناقه،
صالح عليه السّلام را مسخره كردهاند چنانكه فرموده:فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ
عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ
كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَاعراف: 77.
نِدَاء:راغب گويد: نداء بلند شدن صدا و ظهور آنست و گاهى فقط بصدا اطلاق
ميشود طبرسى فرموده:
«نَدَىالصَّوْتُ» يعنى صدا بسيار رفت «نَادَاهُنِدَاءً» يعنى او را با بلندترين صدايش
خواند. در صحاح و اقرب آمده «نَادَاهُ: صاح به» يعنى باو صيحه زد.
از اينها روشن ميشود كه نداء خواندن بصداى بلند است در قاموس و صحاح
گفته: «النِّدَاءُ: الصوت» در مصباح و اقرب آمده: «النِّدَاءُ:
الدّعاء» و در اقرب افزوده: «الصوتالمجرّد» بنا بر اين قيد بلند بودن در آن معتبر نيست ولى تدبّر در
آيات قرآن نشان ميدهد كه رفع الصوت در آن معتبر است و مطلق صدا نيست.
مثلا در آياتوَنادَوْاأَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْاعراف: 46.
وَنادَوْايا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَزخرف: 77.إِذانُودِيَلِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ
الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِجمعه: 9. رفع الصوت ملحوظ است گر
چه در بعضى از آيات ميشود بمعنى مطلق دعا و خواندن باشد.