responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 37

دوّم را اختيار فرموده و گويد:

زنبور را نحل گويند كه خداوند بوسيله او عسل را بمردم عطا كرده است.

نحن: نَحْنُ‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ ... يوسف: 3. «نحن» دلالت بر متكلّم مع الغير دارد. راغب گويد:

بعضى از علماء گفته‌اند كه خداوند كلماتى امثال «نحن» را آنگاه بكار ميبرد كه فعل بعدى بواسطه بعضى از ملائكه يا اولياء انجام شده باشد و مراد از «نحن» خدا و واسطه‌ها است مثل انزال وحى، نصرت مؤمنان و اهلاك كافران و غيره مثل‌ إِنَّا نَحْنُ‌ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ ... و امثال آن.

نگارنده گويد: ظاهرا قرآن در اين باره معمول عرف را در نظر گرفته كه گاهى من و گاهى ما ميگويند ولى در عين حال آنچه راغب نقل كرده قابل دقت است كه خداوند اختصاصى ها را بلفظ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‌- لا إِلهَ إِلَّا أَنَا- أَنْ يا مُوسى‌ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‌ و نظير آن فرموده است و اللّه العالم.

نَخَر: (بر وزن فرس) پوسيدن و متلاشى شدن «نَخِرَ العَظْمُ و العُودُ نَخرا:

بلى و تفتّت» نَاخِر بمعنى پوسيده پراكنده است‌ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ. أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً نازعات: 10 و 11. نخره جمع نخر (بفتح نون و كسر خاء) است و آن مثل ناخر بمعنى پوسيده و پراكنده است يعنى:

منكرين معاد ميگويند آيا ما بزندگى اوّل بر خواهيم گشت؟ آيا آنگاه كه استخوانهاى پوسيده و پراكنده شديم زنده خواهيم شد؟! نخر و مشتقّات آن بمعنى مدّ صوت، سوراخ بينى و غيره نيز آمده ولى در قرآن مجيد فقط يكبار و آنهم در معنى فوق بكار رفته است.

نخل‌: درخت خرما. در واحد و جمع استعمال ميشود مثل‌ وَ النَّخْلَ‌ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ ق: 10. كه بقرينه وصف در جمع بكار رفته و مثل‌ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ‌ مُنْقَعِرٍ قمر: 20.

واحد آن نخلة است نحو فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‌ جِذْعِ‌ النَّخْلَةِ مريم: 23.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 37
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست