زنبور را نحل گويند كه خداوند بوسيله او عسل را بمردم عطا كرده است.
نحن:نَحْنُنَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ ...يوسف: 3. «نحن» دلالت
بر متكلّم مع الغير دارد. راغب گويد:
بعضى از علماء گفتهاند كه خداوند كلماتى امثال «نحن» را آنگاه بكار ميبرد كه فعل بعدى بواسطه بعضى از ملائكه يا اولياء
انجام شده باشد و مراد از «نحن» خدا
و واسطهها است مثل انزال وحى، نصرت مؤمنان و اهلاك كافران و غيره مثلإِنَّانَحْنُنَزَّلْنَا الذِّكْرَ ...و امثال آن.
نگارنده گويد: ظاهرا قرآن در اين باره معمول عرف را در نظر گرفته كه
گاهى من و گاهى ما ميگويند ولى در عين حال آنچه راغب نقل كرده قابل دقت است كه
خداوند اختصاصى ها را بلفظأَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ-لا إِلهَ إِلَّا أَنَا-أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَو نظير آن فرموده است و اللّه
العالم.
نَخَر:
(بر وزن فرس) پوسيدن و متلاشى شدن «نَخِرَالعَظْمُ و العُودُ نَخرا:
بلى و تفتّت» نَاخِر بمعنى پوسيده پراكنده استيَقُولُونَ أَ إِنَّا
لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ. أَ إِذا كُنَّا عِظاماًنَخِرَةًنازعات: 10 و 11. نخره جمع نخر
(بفتح نون و كسر خاء) است و آن مثل ناخر بمعنى پوسيده و پراكنده است يعنى:
منكرين معاد ميگويند آيا ما بزندگى اوّل بر خواهيم گشت؟ آيا آنگاه كه
استخوانهاى پوسيده و پراكنده شديم زنده خواهيم شد؟! نخر و مشتقّات آن بمعنى مدّ
صوت، سوراخ بينى و غيره نيز آمده ولى در قرآن مجيد فقط يكبار و آنهم در معنى فوق
بكار رفته است.
نخل:درخت
خرما. در واحد و جمع استعمال ميشود مثلوَالنَّخْلَباسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌق: 10. كه بقرينه وصف در جمع بكار
رفته و مثلكَأَنَّهُمْ
أَعْجازُنَخْلٍمُنْقَعِرٍقمر: 20.
واحد آن نخلة است نحوفَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِالنَّخْلَةِمريم: 23.